پايان نامه بررسي رابطه سبك هاي دلبستگي با هويت فردي در نوجوانان دختر متوسطه
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته روانشناسی و مشاوره (آموزش_و_پژوهش)
فصل اول
مقدمه 1
بيان مسئله 2
هدف 3
اهميت و ضرورت موضوع مورد مطالعه 4
فرضيه هاي پژوهش 5
متغيرهاي پژوهش 6
تعاريف مفهومي و عملياتي متغيرها 6
فصل دوم
2-1 – مرحله نوجواني 9
2-2 – اهميت مطالعه دوران بلوغ 9
2-2-1- رشد جسماني 10
2-2-2 رشد عقلي – ذهني 12
2-2-3- رشد عاطفي 13
2-2-4- رشد اجتماعي 18
2-3- مفهوم هويت 20
2-4- تعريف هويت 21
2-5- كودك، هويت و نظريه هاي آن 21
2-5-1- نظريه روانكاوي 22
فهرست مطالب
عنوان صفحه
2-5-2- نظريه يادگيري اجتماعي 22
2-5-3- نظريه شناختي 23
2-6- نوجواني و هويت 23
2-7- جنبه هاي ضمني و آشكار خودآگاهي 26
2-8- هويت از ديدگاههاي مختلف 27
2-8-1- اريكسون 27
2-8-2- مارسيا 31
2-8-3- نقد الگوي مارسيا و اريكسون 37
2-8-4- لوينگر 37
2-8-5- رويكرد فرآيند محوري برزونسكي 40
2-8-6- استانلي هال 41
2-8-7- اتورانك 41
2-8-8- اشپرانگر 42
2-8-9- بلوز 42
2-8-10- والون 43
2-9- شكل گيري هويت 43
2-10- عوامل موثر در شكل گيري هويت 47
2-11- عواملي كه بر رشد هويت تاثير مي گذارند. 48
2-12- پايگاههاي هويت 49
فهرست مطالب
عنوان صفحه
2-13- تعدد هويتها 50
2-14- شخصيت و تعلقات اجتماعي 50
2-15- تحول هويت در سنين مختلف 51
2-16- بحران هويت 52
2-17- بحران هويت از ديدگاه اريكسون 54
2-18- نظر روانشناسان كشور ما درباره تعريف بحران هويت 56
2-19- اختلالات مربوط به هويت 57
2-20- جنس و هويت 58
2-21- پژوهشهاي انجام شده مربوط به هويت در خارج از كشور 60
2-22- پژوهشهاي انجام شده مربوط به هويت در داخل كشور 61
- دلبستگي
2-1- مفهوم شناسي دلبستگي 62
2-2- مؤلفه هاي اصلي دلبستگي 65
2-3- خواستگاه هاي نظري دلبستگي 66
2-3-1- مباني روان پويشي نظريه دلبستگي 66
2-3-2- نظريه يادگيري 67
2-3-3- نظريه تحول شناختي 68
2-3-4- نظريه كردار شناسي 69
2-3-5- نظريه دلبستگي بالبي 70
فهرست مطالب
عنوان صفحه
2-4- نظريه دلبستگي تئوري بالبي 71
2-5- سبك هاي دلبستگي از ديدگاه هاي مختلف 76
2-6- انواع سبك هاي دلبستگي 79
2-6-1- سبك دلبستگي ايمن 79
2-6-2- سبك دلبستگي نا ايمن – اجتنابي 80
2-6-3- سبك دلبستگي نا ايمن – دوسوگرا 82
2-7- مراحل شكل گيري دلبستگي در نوزادان 83
2-8- تحول دلبستگي در نوجواني 85
2-9- تداوم دلبستگي از كودكي تا نوجواني 85
2-10- عوامل موثر بر ثبات دلبستگي از كودكي تا بزرگسالي 87
2-11- دلبستگي و سازمان شخصيت 88
2-12- دلبستگي و آسيب شناسي رواني در دوره نوجواني 91
2-12-1- اختلال رفتارهاي ضد اجتماعي 91
2-12-2- اختلال بي اشتهايي رواني 92
2-12-3- اختلال افسردگي 93
2-12-4- الگوهاي رفتار مرضي در دوره نوجواني 93
2-12-5- اختلال گسستگي 94
2-13- پديده هاي دلبستگي و گسستگي 95
فهرست مطالب
عنوان صفحه
2-14- ارتباط دلبستگي، گسستگي و تاريخچه خشونت كودكي 96
2-15- معيارهاي تشخيص دلبستگي 101
2-16- ارتباط هويت و دلبستگي 102
2-17- پژوهشهاي انجام شده مربوط به دلبستگي در خارج از كشور 102
2-18- پژوهشهاي انجام شده مربوط به دلبستگي در داخل كشور 104
2-19- پژوهشهاي انجام شده مربوط به ارتباط هويت و دلبستگي در خارج از كشور 105
فصل سوم
3-1- طرح پژوهش 108
3-2- متغيرهاي پژوهش 108
3-3- تعريف و تعيين جامعه 108
3-4- نمونه پژوهش 108
3-5- روش نمونه گيري 109
3-6- ابزار اندازه گيري 109
3-7- روش اجراي پژوهش 114
3-8- روش آماري 115
فصل چهارم
- تجزيه و تحليل دادهها 117
- آمار توصيفي 119
- تجزيه و تحليل دادهها در قالب فرضيه هاي پژوهش 119
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل پنجم
- بحث و نتيجه گيري 125
- محدوديت هاي پژوهش 128
- پيشنهادات 128
- ضمايم و پيوستها
- منابع
فهرست جداول
عنوان صفحه
4-1- شاخصهاي توصيفي متغيرهاي سبك هاي دلبستگي و هويت فردي 117
4-2- هيتسوگرام دلبستگي دو سو گرا 117
4-3- هيتسوگرام دلبستگي نا ايمن/ اجتنابي 118
4-4- هيتسوگرام دلبستگي ايمن 118
4-5- هيتسوگرام هويت فردي 119
4-6- نتايج آزمون همبستگي پيرسون بين متغيرهاي دلبستگي ايمن و هويت فردي 120
4-6-1- رگريسون دلبستگي ايمن و هويت فردي 120
4-7- نتايج آزمون همبستگي پيرسون بين متغيرهاي دلبستگي دو سو گرا و هويت فردي 121
4-7-1- رگريسون دلبستگي دو سو گرا و هويت فردي 121
4-8- نتايج آزمون همبستگي پيرسون بين متغيرهاي دلبستگي اجتنابي و هويت فردي 122
4-8-1- رگريسون دلبستگي اجتنابي و هويت فردي 122
4-9- ضريب همبستگي بين سبكهاي دلبستگي و هويت فردي 123
چكيده:
پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه سبكهاي دلبستگي با هويت فردي در دانشآموزان دختر نوجوان متوسطه منطقه شهر ري (ناحيه 1) تهران انجام شد. نمونه پژوهش از 100 نفر دانشآموزان متوسطه انتخاب شد و پرسشنامه هاي «بازنگري شده مقياس دلبستگي بزرگسال كولنيزوريد (1990) (RAAS) و هويت فردي دكتر احمدي» بر روي آنها اجرا گرديد. اين پژوهش از نوع مطالعات توصيفي است و ابزار گردآوري اطلاعات پرسشنامههايي با سوالات بسته پاسخ است. دادههاي بدست آمده با استفاده از روشهاي آماري ضريب همبستگي پيرسون و رگريسون تجزيه و تحليل گرديد و فرضيه هاي پژوهش مورد بررسي قرار گرفت. يافتهها حكايت از آن دارد كه بين سبك دلبستگي ايمن و مشكل هويت رابطه معنادار وجود ندارد (183/0- =r). بين سبك دلبستگي دو سو گرا و مشكل هويت رابطه معنادار مثبت وجود دارد (278/0 =r). بين سبك دلبستگي اجتنابي و مشكل هويت رابطه معنادار مثبت وجود دارد (396/0 =r).
1-1- مقدمه:
دلبستگي پيوند عاطفي هيجاني نسبتاً پايداري است كه بين كودك و مادر يا افرادي كه نوزاد در تعامل منظم و دائم با آنهاست، ايجاد مي شود. فرويد بر اين باور بود كه دلبستگي نوزاد به مادر به خاطر تغذيه و رفع نياز فيزيولوژيكي است.
تجربههايي كه نوزاد با مراقبش دارد در الگوهاي روابط وي با ديگران دروني سازي مي شوند و اين الگوي عملي دروني شده، تعيين كننده چگونگي مفهوم نوزاد از خود و ديگران است؛ مفهومي كه بعدها در روابط با ديگران تعميم مي يابد.
بررسي هاي اوليه در زمينه هاي سبكهاي دلبستگي از سوي آينزورث (1978) انجام گرفت و سه الگوي دلبستگي ايمن، نا ايمن – اجتنابي و دلبستگي نا ايمن اضطرابي – دو سو گرا شناسايي شد.
بعدها مين و سولومون (1990) تعدادي از كودكان را كه در هيچ يك از 3 گروه قبلي قرار نمي گرفتند بررسي كرده و آنها را در طبقه جديدي به نام دلبستگي نا ايمن بي سازمان – بي هدف جاي دادند.
با نظر اجمالي به دوره نوجواني به نظر مي رسد كه رفتار دلبستگي نوجوان از الگوهاي رفتار دلبستگي سنين پايين تر بسيار متفاوت و جدا است. به نظر مي رسد نوجوانان از روابط دلبستگي با والدين و يا ساير چهرههاي دلبستگي گريزان هستند.
بسياري از نوجوانان پيوندهاي دلبستگي با والدين را شبيه گرههايي تلقي مي كنند كه از پيوندهاي متشابه كه محكم و ايمن است جلوگيري مي كند. نوجوان براي آنكه بتواند در ساختن و هموار كردن مسير زندگيش به حمايت والدين بيش از حد متكي نباشد بايد به سوي خود مختاري حركت كند. رفتار نوجوان نسبت به چهرههاي دلبستگي ممكن است متعارض، مغشوش و متضاد به نظر برسد مگر آنكه اين رفتارها در بافت تغييرات تحولي دوره نوجواني در نظر گرفته شوند. ايجاد يك هويت و دستيابي به يك تعريف منسجم از خود، مهمترين جنبه رشد عمومي اجتماعي در دوره نوجواني است. انتخاب ارزشها، باورها و هدف هاي زندگي مهمترين مشخصههاي اصلي اين هويت را تشكيل مي دهند. هم در دوره نوجواني و هم در دوره جواني اين ارزشها، باورها و هدف هاي زندگي مورد تجديد نظر قرار مي گيرند. نوجوان در جستجوي پاسخ قانع كننده به موضوعات اساسي زندگي مانند ارزشها، نقشهاي اجتماعي، مذاهب، عقايد سياسي و اهداف حرفهاي است تا به او نظام فكري داده و تكيه گاه او در تصميم گيري ها و ارزش گزاري هاي مهم او باشد، بداند كيست، چه اهدافي دارد و نهايتاً يك فلسفه براي زندگي خود ايجاد كند (كالسنر، 1999، به نقل از رجب پور، 1386).
1-2- بيان مساله
نظريه دلبستگي و روابط شخصي كه با تاثير تجارب اوليه بر رشد و ارتباط آن به كار كرد بعدي شخصيت مربوط است. فعاليتهاي باليني، بالبي بر اساس اين نظريه، نوزاد در حال رشد از مراحلي از رشد دلبستگي به افرادي كه از او مراقبت مي كنند به ويژه مادر مي گذرد. بالبي (1969) مدل منسجمي از پيوندهاي عاطفي بين مادر – كودك ارائه كرده و معتقد است كه اين پيوند داراي كنش حمايتي است به عبارت ديگر دلبستگي كودك به مادر و مكانيزم هاي رفتاري مرتبط با آن از كودك نابالغ حمايت كرده و شانس بقاي او را افزايش مي دهد براي برقراري پيوند عاطفي، مادر به پيام هاي كودك پاسخ داده و پريشاني او را مورد توجه قرار مي دهد. بر اساس تحقيقات لورنتس و هارلو (1986، به نقل از همز، 1993) نيز روشن شد كه رابطه مادر/ مراقب – كودك الزاماً بر تغذيه استوار نيست. رفتار دلبستگي از نقطه شروع در كودك وجود دارد و به تدريج متنوع مي گردد و به چهرههاي معيني گسترش مي يابد و در تمام زندگي پابرجا مي ماند و تحت اشكال مختلف متجلي مي گردد (منصور و دادستان، 1376). «تحقيقات و تعاريف فراوان نشان مي دهد دو بعد اصلي در دلبستگي وجود دارد. بعد شناختي – عاطفي دلبستگي كه به عنوان كيفيت عواطف در جهت چهره دلبستگي مطرح مي شود و بعد رفتاري كه در واقع به بهره گرفتن از حمايت و مجاورت شخص مورد نظر مربوط مي شود. هر چه شخص از كودكي به سمت بزرگسالي حركت مي كند بعد عاطفي شناختي دلبستگي اهميت بيشتري مي يابد.»
يكي از مسايل عمده كه نوجوان با آن روبرو مي شود مساله شكل گيري هويت فردي اوست (هيلگارد – ترجمه براهني). اريكسون (1968) شكل گيري هويت فردي را در دوره نوجواني نشانهاي از سازگاري و تعادل در اين دوره مي داند. بر اساس نظريه اريكسون اگر هويت نوجوان در طي زمان و بر اساس تجربيات حاصل از برخورد درست اجتماعي شكل گيرد و نوجوان بتواند خود را بشناسد و از ديگران جدا سازد، تعادل رواني وي تضمين مي گردد. در دوره نوجواني مبارزهاي براي كسب استقلال و اثبات خود توسعه مي يابد و نتيجه طبيعي بحران نوجواني بايد اين باشد كه نوجوان تجارب و روابط نوين را وسيله غني كردن شخصيت خود تلقي كند. ولي اگر سر خوردگي و عدم اعتماد جايگزين اعتماد گردد و به جاي تماس با مردم، نوجوان گوشه گير شود و به جاي تحرك به ركودگرايد و تشكيل هويت مثبت دچار ابهام در نقش شود هماهنگي و تعادل رفتاري وي به هم مي خورد و دچار بحران هويت مي شود و در هنگام بحران هويت نوجوان به طور شديد دچار اضطراب و ناراحتي ذهني است و نمي تواند جنبههاي مختلف شخصيت خود را در يك خويشتن قابل قبول هماهنگ سازد (كراسكيان موجمباري، 1381).
هم اكنون مطالعاتي در حيطه رشد هويت وجود دارد كه تفاوت هاي فردي مهمي را در رفتار و ويژگي هاي شخصيتي بين دانشآموزان دبيرستاني آشكار ساختهاند. اين يافتهها نشان مي دهند دانشآموزاني كه در اندازه گيري هويت نمره بالاي ميانگين مي آورند قابل اعتمادتر، سازگارتر، خود پذير، و از لحاظ شخصيتي منسجم تر از دانشآموزاني هستند كه نمرات آنها پايين تر از متوسط است (لاوي، 1976؛ مارسيا، 1993؛ برزونسكي، 1998، به نقل از رجب پور، 1386). اين تحقيق در صدد است كه رابطه سبك هاي دلبستگي را با هويت مورد بررسي قرار دهد و در نهايت ببينيد كه آيا سبكهاي دلبستگي با هويت فردي رابطهاي دارند؟
1-3- اهداف پژوهش
هدف اصلي اين پژوهش بررسي رابطه دلبستگي با هويت در دختران نوجوان در راستاي بررسي اين رابطه، هدفهاي زير دنبال مي شوند:
1- بررسي سبكهاي دلبستگي آزمودنيها
2- بررسي هويت فردي
3- تعيين نوع رابطه سبك دلبستگي ايمن و هويت
4- تعيين نوع رابطه سبك دلبستگي نا ايمن – اجتنابي و هويت
5- تعيين نوع رابطه سبك دلبستگي نا ايمن دو سو گرا و هويت
1-4- اهميت و ضرورت موضوع مورد مطالعه
از عوامل اساسي توسعه پايدار و همه جانبه، توجه ويژه به جمعيت جوان به ويژه به دانشآموزان دوره متوسطه است، به عنوان قشري كه پايه و اساس نيروي انساني جامعه را تشكيل خواهند داد. پرورش استعدادها و قابليت هاي دانشآموزان هماهنگ با نيازها و تحولات جامعه مي تواند زمينه تحقق اهداف تعريف شده و آرمانهاي يك ملت را فراهم سازد. بدون ترديد مؤلفه هاي متنوع و متعدد، هم از نظر كمي و هم از لحاظ كيفي، مدرسه و دانشآموز را تحت تاثير قرار مي دهد. تحولات وسيع صنعتي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي در سطوح ملي، منطقهاي و جهاني موجب مي گردد كه نظام آموزشي مدارس دوره متوسطه به ايجاد هماهنگي پيش نيازهاي جديد و مدرسه اهتمام جدي نمايد. يكي از مباحث مهم در دوره نوجواني، شكل گيري هويت نوجوان و چگونگي انتقال او از دوران كودكي به خصوص اواخر كودكي به اوايل نوجواني و سپس جواني است. عوامل مهمي در اين انتقال مؤثر هستند. به همين دليل در همه نوجوانان اين مرحله انتقال به آساني و با روند مشابهي، انجام نمي گيرد و انواع مشكلات از جمله هويت زودرس يا ديررس، تداوم بحران هويت تا اوايل جواني و گاه حتي در سال هاي بعدي وجود دارد. براي آنكه نوجوانان بتوانند واقعاً به بزرگسال تبديل شوند و بزرگ شدن آنان محدود به جنبه جسماني نباشد بايد بتدريج بتوانند از والدينشان مستقل شوند. خود را با بلوغ جسمي سازگار كنند و با همسالان روابط همكارانه و حرفهاي برقرار كنند. در فرايند كنار آمدن با همه اين مسايل نوجوان بايد بتواند براي زندگي فلسفهاي پيدا كند و به احساس هويتي دست يابد نوجوانان پيش از آنكه بتوانند دلبستگي دوران كودكي را با موفقيت طي كنند بايد تا اندازهاي بدانند كه چه كسي هستند، به كجا مي روند و براي رسيدن به جايي كه مي روند چه امكاناتي دارند. با اين وجود تحقيقات به طور فزايندهاي نشان مي دهند كه خود مختاري نوجوان به سهولت ايجاد مي شود اما نه به بهاي از دست دادن ارتباط دلبستگي با والدين، بلكه در پس ارتباطهاي ايمن با والدين كه به احتمال زياد پس از نوجواني هم چنان دوام مي آورند، نظام دلبستگي در كمك به نوجوان براي مواجه شدن با چالش هاي تحولي نقش جامع و اجتناب نا پذيري ايفا مي كند.
دانشآموزان دوره متوسطه به عنوان نيروهاي آماده براي ورود به دانشگاه و خدمت در قسمت هاي كليدي جامعه و مهرههاي اصلي توسعه، فناوري، اختراع و اكتشاف هميشه مورد توجه هستند. لذا با توجه به اهميت هويت و هويت يابي در اين قشر جامعه (كه در يكي از حساسترين، پر فشار ترين و سرنوشت ساز ترين دوره زندگي به سر مي برند)، ما با انجام اين پژوهش مي خواهيم به اين هدف برسيم كه نوجواناني كه دلبستگي ايمن دارند تصوير واضح تر و پايدارتري از هويت خود خواهند داشت و هويت يابي آنها با موفقيت انجام خواهند شد و از آنجايي كه دلبستگي يعني رابطه عاطفي ابتدايي بين دو فرد است اين رابطه در طول زندگي از جمله دوره بزرگسالي پابرجاتر خواهد ماند بنابراين با توجه به اهميت هويت و دلبستگي به عنوان دو عامل بسيار مهمي كه تمام زندگي فرد را تحت الشعاع قرار مي دهند، تحقيق علمي و دقيق، براي شناخت ويژگي هاي هويتي دانشآموزان و عوامل مؤثر بر شكل گيري هويت جهت كمك به آنها در حل بحران هاي هويت به شيوه موفقيت آميز و ارائه راهكارهايي مفيد و عملي، در زمينه چگونگي تعامل و ارتباط با ديگران ضروري به نظر مي رسد.
1-5- فرضيه هاي پژوهش
1- بين سبك دلبستگي ايمن با مشكل هويت رابطه وجود دارد.
2- بين سبك دلبستگي نا ايمن – دو سو گرا با مشكل هويت رابطه معنادار مثبت وجود دارد.
3- بين سبك دلبستگي نا ايمن – اجتنابي با مشكل هويت رابطه معنادار مثبت وجود دارد.
1-6- متغيرهاي پژوهش
متغير پيش بين: سبكهاي دلبستگي
متغير ملاك: هويت فردي
متغير واسطهاي: جنس (دختر)
متغير كنترل: سطح تحصيلات (متوسطه)
1-7- تعريف مفهومي متغيرها
دلبستگي: دلبستگي پيوند عاطفي نسبتاً پايداري است كه بين كودك و يك يا تعداد بيشتري از افراد كه نوزاد در تعامل منظم و دائمي با آنها مي باشد ايجاد مي شود. در ايجاد و تعيين كيفيت اين پيوند عاطفي دو مفهوم «قابل دسترس بودن» و «پاسخ دهنده بودن» تصوير مادرانه نقشي يگانه و منحصر به فرد ايفا مي كنند. (مظاهري، 1377)
- سبك دلبستگي ايمن: منظور از ايمني در دلبستگي، داشتن ارتباط نزديك و پيوند عاطفي با شخص خاص است و نشان دهنده اين است كه كودك به دسترس پذيري، پاسخگو و پذيرا بودن تصوير دلبستگي خود اعتماد دارند (انيثورث، 1973، به نقل از عطارزاده، 1384)
- سبك دلبستگي نا ايمن: اينثورث و همكاران (1978) به اين نتيجه رسيدند كه هدف اصلي سيستم دلبستگي، رسيدن به احساس امنيت است و شخصي كه دلبستگي نا ايمن دارد، راهبردهاي خاصي را بر مي گزيند تا به اين هدف دست يابد. اين راهبردها شامل راهبرد اجتناب و دو سو گرايي است. كودكان نا ايمن هنگام تماس با تصوير دلبستگي قادر نيستند آرامش كسب كنند، بنابراين سيستم رفتاري دلبستگي آنها كنش يكپارچه كننده و سازگار كننده ندارد. (به نقل از رضازاده، 1383).