پایان نامه بررسی پرخاشگری در انواع سبکهای دلبستگی

دسته بندي : کالاهای دیجیتال » رشته پزشکی (آموزش_و_پژوهش)

این پایان نامه در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد.



مقدمه : سبک های دلبستگی عامل مهمی در تعیین آسیب های روانشناختی بویژه پرخاشگری افراد می باشد. هدف از این مطالعه، تعیین میزان پرخاشگری در انواع  سبک های دلبستگی درنوجوانان14-18ساله مقطع متوسطه شهر رشت در سال تحصیلی 93-92 بود.

مواد و روش ها : این مطالعه توصیفی - مقطعی بر روی 692 دانش آموز 14-18ساله پایه اول تاسوم دبیرستان مدارس دولتی و غیردولتی ناحیه یک و دو شهر رشت در سال 1392 انجام شد که باروش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات ازپرسشنامه پرخاشگری آرنولد و مارک پری   و سبک دلبستگی  بزرگسالی هازان و شیور استفاده شد. داده هابا استفاده از نرم افزار spss 21و با کمک آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون   تجزیه و تحلیل شد .

نتایج : نتایج نشان داد که سبک های دلبستگی با نمره کل پرخاشگری رابطه معنی دار(02/0p<) وجود داشت . این افراد با سبک دلبستگی اجتنابی با میانگین و انحراف معیار(75/74±39/18) بالاترین میزان پرخاشگری و افراددارای دلبستگی ایمن با میانگین و انحراف معیار(51/69±82/15) پایین ترین میزان پرخاشگری را داشتند . پرخاشگری فیزیکی با سبک های دلبستگی (05/0p<) رابطه معنی دار بود. و افراد با سبک دلبستگی اجتنابی با میانگین و انحراف معیار(38/21.±36/6) بالاترین نمره پرخاشگری فیزیکی و افراد با سبک دلبستگی ایمن با میانگین و انحراف معیار (95/19±05/6 پایین ترین نمره را در این جنبه از پرخاشگری کسب کردند. رابطه بین جنیست، میزان درآمد خانواده، رشته تحصیلی، تعداد برادر و خواهر، سطح تحصیلات والدین و نمره کل پرخاشگری رابطه معنی داری وجودنداشت.

نتیجه گیری :  طبق یافته های تحقیق، افرادی که دارای سبک دلبستگی ایمن بودند، پرخاشگری کمتری نسبت به سبک دلبستگی اجتنابی و مضطرب داشتند. میزان سبک دلبستگی ایمن نوجوانان دارای بیشترین فراوانی و سبک دلبستگی اجتنابی کمترین فراوانی را  دارا بودند. همچنین بین متغیرهای دموگرافیک از جمله سن، تحصیلات، پایه تحصیلی، درآمد والدین، سواد والدین، تعداد برادر و خواهر،  شغل والدین و پرخاشگری رابطه مثبت و معناداری مشاهده نشد. کیفیت دلبستگی فرد می تواند نوع رابطه فرد را در آینده و میزان رشد ، سلامت،  چگونگی مقابله با تنیدگی ها و هیجانات، استقلال و عدم وابستگی و همچنین ابتلا به اختلالات روانی را پیش بینی کند

        نوجوانی یکی از مهمترین، حساس ترین دوره های سنی و آسیب پذیرترین گروه های اجتماعی می باشد (1 ) که در این دوره، نیاز به تعادل هیجانی و عاطفی بخصوص تعادل بین عواطف و عقل، درک ارزش وجودی خویشتن، خودآگاهی، انتخاب هدفهای واقعی در زندگی، استقلال عاطفی از خانواده، حفظ تعادل روانی و عاطفی خویشتن در مقابل عوامل فشارزای محیطی، برقراری روابط سالم با دیگران، کسب مهارتهای اجتماعی لازم در دوستیابی، شناخت زندگی سالم و موثر و چگونگی برخورداری از آن، از مهمترین نیازهای نوجوانان می باشد(2) هال[1] مرحله نوجوانی را چهارمین دوره رشد و تکامل انسان می داند که از سنین 13 سالگی تا 18-20 سالگی می باشد (3) در این دوره فرد به بلوغ می رسد، در پی کشف هویت خود است و به دنبال استقلال و جدایی از وابستگی های دوره کودکی است. در این مرحله نوجوان علاوه بر اینکه با تغییرات بیولوژیکی، شناختی و رشد جنسی روبه رو است، بایستی خود را با انتظارات والدین، مدرسه و گروه همسالان که با سرعت تغیر می کنند، سازگار کند) 4). نوجوانان، قشر مهمی از هرم جمعیتی جهان می باشند که بیش از یک پنجم از کل جمعیت جهان را تشکیل می دهندو 84% از آنان در جوامع در حال توسعه زندگی می کنند(5).که در ایران طبق سالنامه آماری سال  1392 از کل جمعیت کشور حدودشش میلیون و چهارصد هزار نفر و در استان گیلان ،17.8%از جمعیت را نوجوانان مرحله سنی 15-19 سال تشکیل می دهد(6). نوجوانی از مهمترین مراحل رشد و تکامل انسان می باشد که ویژگی های رشدی آن می تواند زمینه ساز بروز پرخاشگری[2]، انواع اختلالات رفتاری،بزهکاری وسوء مصرف مواد باشد(7).

تأثیر مشکلات رفتاری بر عملکرد تحصیلی و اجتماعی و همچنین بررسی عواملی چون جنسیت، ویژگی های شخصیتی، اجتماعی، اقتصادی و عوامل شناختی در بروز اختلال های رفتاری از جمله رفتار پرخاشگرانه در دوران نوجوانی مورد توجه پژوهشگران بوده است(8).

     نوجوانی یک دگرگونی جسمانی،روانی،شناختی و نیز تغیر در الزامات اجتماعی است. یکی از عواطف متداول در بین نوجوانان خشم[3] است که بر اثر برخورد نوجوان به مانعی که بر سر راه هدف او قرار می گیرد ، حاصل می شودوبه پرخاشگری که یک واکنش عمومی به ناکامی است منجرمیگردد. به طورکلی نوجوانان دراین دوران حساس می شوند، هیجان های شدید دارند، به دنبال احساس عدم اطمینان و تنش ،ناسازگاری و پرخاشگری در آنان دیده می شود. پرخاشگری در دوره نوجوانی جلوه های مشهودتر و مسئله ساز تری را نشان می دهد. شایع ترین و بیشترین میزان پرخاشگری در دوره نوجوانی و جوانی به وجود می آید که ممکن است از طریق کلامی[4] ، فیزیکی[5] ، آزار دیگران، تخریب، صدمه زدن به اشیا و یا اشخاص و مانند آن ، جلوه ها و نمودهای خود را ظاهر سازد (9).

      همه روزه در مدارس نوجوانانی مشاهده می شوند که به علت زد و خورد، دعوا و رفتارهای پرخاشگرانه تنبیه انضباطی می شوند و با عکس العمل اولیای آن مدارس ،مواجه می گردند.نوجوانان پرخاشگر معمولا قدرت مهار رفتار خود را ندارند و رسوم و اخلاق جامعه ای را که در آن زندگی می کنند زیر پا می گذارندودر اغلب موارد والدین و اولیای مدارس با آنها درگیری پیدا می کنند و حرکات آنها گاهی به حدی باعث آزار و اذیت اطرافیان میشود که به اخراج آنها از مدرسه می انجامد( 10).

 امروزه پرخاشگری به عنوان یک معضل بزرگ جهانی در نظر گرفته شده و  ریشه بسیاری از جرایم، نابسامانی ها، انحرافات و حتی جنگ ها و همچنین آثار مخرب[6] روانی[7] و جسمانی[8] آن در سطوح فردی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است (11).

پرخاشگری دوران کودکی عامل پیش بینی کننده بزهکاری، افسردگی، افت تحصیلی و سوء مصرف مواد در سنین بالاتر است (12).  پژوهش ها نشان داده است که نوجوانان پرخاشگر در مدیریت خشم و درک دیدگاههای طرف مقابل ضعیف هستند (13). نوجوانان در مقایسه با همسالان غیر پرخاشگر خود، پاسخ های نامناسب و پرخاشگرانه تری نسبت به مسائل اجتماعی بروز می دهند و برای حل مسائل راه حل های بسیار پرخاشگرانه را انتخاب می کنند (14). مطالعات داخلی وخارجی، شیوع پرخاشگری در کودکان و نوجوانان را متفاوت و از  8-20درصد گزارش کردند (15 و16 و 17) عدم کنترل پرخاشگری سبب بروز عوارض جسمی، اجتماعی و روانی نوجوان می شود. و پیش بینی کننده استفاده از مواد و الکل، کشیدن سیگار، سازگاری کم در مدرسه، اخراج از مدرسه  ، احساس درماندگی، ناسازگاری اجتماعی، تنهایی، بی توجهی به حقوق و خواسته دیگران، زخم معده، اختلال فشار خون و افسردگی می گردد  (18).

روانشناسان معتقدند اختلال پرخاشگری ریشه بسیاری از مشکلات روانی و رفتاری نوجوانان می باشد.  اين رفتارهادرصورت بروزمی تواند سبب مشکلات بين فردی، جرم، بزه و تجاوز به حقوق دیگران شده و در صورت درون ریزی به ایجاد انواع مشکلات جسمی وروانی منجر شود. پژوهش ها نشان داده اند رفتار پرخاشگرانه با بیماریهای جسمانی مانند بیماریهای قلب و عروق و سردرد تنشی در ارتباط است و هم چنین بر اساس آمارهای غیر رسمی، 70% از جرائم نوجوانان پسر و 30% در دختران، ریشه در پرخاشگری دارد (1 و19). عوامل زیستی و وراثتی ، یادگیری های محیطی و پردازش شناختی ازیک سو و محرک های مربوط به خود فرد از سوی دیگر و همچنین عوامل فردی و بیولوژیک (جنس، سن، تیپ شخصیتی، هورمون ها و...)عوامل محیطی (ناکامی ها، الگوهای پرخاشگر و....) و علل اقتصادی – اجتماعی  از عوامل مؤثر در بروز پرخاشگری هستند(17). متخصصین، نقش محیط تعلیم و تربیت  و سایر عوامل خارجی را در رابطه با بروز پرخاشگری و یادگیری رفتارهای پرخاشگرانه بسیار دخیل دانسته اند (7 ). تحقیقات نشان دادند که برخی از عوامل همچون کشمکش های خانوادگی، شکست در ازدواج، نداشتن رابطه گرم با والدین، دلبستگی ناایمن، مقررات سخت ونظارت ناکافی، بیماریهای روانی والدین، خطر شکل گیری مشکلات رفتاری و بروز پرخاشگری در کودکان ونوجوانان را افزایش می دهد (20).

بی تردید، شیوع پرخاشگری در میان نوجوانان، موجب نگرانی بسیاری از خانواده ها، اولیاء، مربیان و مسؤولان کشور است. گسترش روزافزون این نابهنجاری رفتاری در شکل های گوناگون، بر زندگی فردی و اجتماعی انسان ها تأثیرات منفی گذاشته و آرامش و احساس ایمنی را مورد تهدید قرار می دهد (8).

        یکی از عواملی که سبب بروز پرخاشگری در کودکی و نوجوانی می باشد سبک دلبستگی[9] نشأت گرفته از روابط کودک با والدین در محیط خانواده است (1). ازآنجاییکه خانواده نخستین محیط اجتماعی است که کودک راتحت سرپرستی و مراقبت خود قرار می دهد، این محیط بیش از محیط های دیگر در رشد و تکامل فرد تأثیر دارد (21).  روابط میان اعضای خانواده و طرز ارتباط والدین با فرزندان در شکل گیری شخصیت و رشد اجتماعی، عاطفی و رفتاری نوجوان، نقش و اهمیت زیادی دارد(22)  در چهارچوب رفتارهای دوره نوجوانی، اکثر محققان بر اهمیت دلبستگی به منزله یکی از جنبه های ارتباطی و استمرار تحول آن در دوره های مختلف زندگی اتفاق نظر دارند(20).  سبک دلبستگی یکی از مهمترین عوامل موثر در تعاملات بین فردی است که روشهای مواجهه ی فرد با موقعیت های تنش زا را متأثر می سازد (8).  سبك هاي دلبستگي از منابع درون فردي هستند كه مي توانند سطوح تنش و ناتواني را در شرايط ناگوار تعديل كنند و اثرات منفي تنش را كمرنگ تر جلوه دهند. بر اساس نظريات بالبي[10]، دلبستگي به معناي پيوند عاطفي است كه در كودكي، بين كودك و مراقب اصلي وي شكل مي گيرد و بر رشد اجتماعي و احساس كودك دركل زندگي موثر است (23) و پيوند والد-كودك، بافت غير قابل جايگزيني را براي رشد هيجاني فراهم مي نمايد.  اكثر مشكلات دوران كودكي، بزرگسالي منتج از تجربيات واقعي دوران كودكي است (20) دلبستگی دارای سه سطح ایمن[11]، اجتنابی[12]، اضطرابی –دوسوگرا[13] می باشد .که افراد ایمن ، ضمن تصدیق موقعیت تنش زا به سادگی از دیگران کمک می گیرند.  اجتنابگرها، در تصدیق موقعیت و جستجوی کمک و حمایت با مشکل مواجهه می شوند و اما نشانه های برجسته اضطرابی-دوسوگراها حساسیت بیش از حد نسبت به عواطف منفی و چهره های دلبستگی است به گونه ای که سد راه خود مختاری آنها می شود (24) کاهش اضطراب یکی از کنش های سبک دلبستگی ایمن می باشد سبکهای دلبستگی اجتنابی و اضطرابی- دوسوگرا ، تنش ها و نگرانی های فزاینده ای را بر فرد تحمیل می کند و وی رابه استفاده از شیوه های دفاعی ناکارآمد و ادار می سازند (25).

مطالعات  انجام شده نشان می دهد که تغییرات شناختی، تحولی، اجتماعی و عدم وابستگی به والدین موجب می شود ،نوجوان آمادگی بیشتری برای شروع استفاده از همسالان، به عنوان چهره دلبستگی داشته باشد در نتیجه ،پذیرفته شدن از سوی همسالان وتعامل با آنها در زندگی نوجوانان اهمیت بسیاری دارد (8).

دلبستگی اولیه در دوران کودکی ، مبنای روابط اجتماعی بعدی با همسالان و بزرگسالان است، که می تواند در دوران نوجوانی اصلاح و یا حتی به شدت تثبیت شود (26). بعبارتی نظریه دلبستگی،فقط نظریه تحول کودک نیست بلکه نظریه تحول در گستره حیات نیز می باشد. طبق نظربالبی روابط دلبستگی همیشه موجودند ودر سراسر چرخه زندگی فعال هستند،بطوریکه پیوندهای دلبستگی در سراسرزندگی بزرگسالی ایجاد می شوندوبرفعالیتهای مهم دوران نوجوانی و جوانی مؤثرند(20).

 

دسته بندی: کالاهای دیجیتال » رشته پزشکی (آموزش_و_پژوهش)

تعداد مشاهده: 3286 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.docx

فرمت فایل اصلی: word

تعداد صفحات: 125

حجم فایل:384 کیلوبایت

 قیمت: 65,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل