پاورپوينت تئوري حسابداري ولك ترجمه كرمي فصل 8 سودمندی اطلاعات حسابداری برای سرمایه گذران و اعتبار ده

دسته بندي : کالاهای دیجیتال » رشته حسابداری (آموزش_و_پژوهش)

به نام خدا
تئوری حسابداری 1
سودمندی اطلاعات حسابداری برای سرمایه گذران و اعتبار دهندگان
 

اهداف آموزشی فصل

Øچگونگی ارتباط اطلاعات حسابداری با مدلهای تئوریک ارزشیابی حقوق صاحبان سهام را دریابید .

Øبا یافته های اصلی تحقیقات مبتنی بر بازارکه در سالهای گذشته انجام شده اند آشنا شوید و آنچه از قیمت های سهام در رابطه با سودمندی اطلاعات حسابداری برای سرمایه گذاران آموخته ایم را درک کنید .

Øفرضیه بازار کارا را شناخته و دلیل انتقادات مربوط به آن را بفهمید .

Øتفاوت اساسی بین مطالعات رویدادی ، که به تغییرات قیمت سهام می پردازند ، و مطالعات مربوط به ارزشیابی که به شکل مقطعی انجام و به سطوح قیمت سهام مربوط هستند را دریابید .

Øنقش شرکت ها و حسابرسان مستقل آنها در تولید صورتهای مالی به عنوان یک محصول مشترک ، بشناسید .

Ø متوجه شوید که اطلاعات حسابداری برای اعتبار دهندگان در ارزیابی ریسک عدم پرداخت ، و پیش بینی ورشکستگی سودمند است .

Øبا بحث های حامیان و مخالفان تخصیص در حسابداری ، آشنا شوید .

Øسودمندی اطلاعات حسابداری را در یک بافت اقتصادی تئوریک دریابید .

Ø

Ø

Ø

 

هیأت استانداردهای حسابداری مالی) FASB ( تنوع و گوناگونی گروههای استفاده کننده را به رسمیت می شناسد اما در عمل ، بر گروههای اولیه استفاده کننده یعنی سرمایه گذاران واعتبار دهندگان تاکید نموده است . فرض بر این است که این دو گروه اصلی عمدتاٌ به مقادیر ، زمان بندی و عدم اطمینان مرتبط با جریانهای نقدی آتی علاقه مند هستند .

هدف اصلی این فصل بررسی شواهد تئوریک و عملی مربوط به سودمندی اطلاعات حسابداری مالی برای گروههای اصلی استفاده کننده مورد نظر FASB   ، یعنی سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان است .

 


اطلاعات حسابداری و مدلهای تعیین ارزش شرکت

 

برای درک بهتر رابطه بین اطلاعات حسابداری و ارزش شرکت ، مدل سود سهام گوردون نقطه شروع خوبی است .

طبق مدل گوردون ارزش شرکت برای سهامداران برابر است با ارزش فعلی سود های سهام آتی مورد انتظار که سهامداران دریافت خواهند کرد .

بیور از مدل ارزشیابی مبتنی بر سود سهام استفاده می نماید تا نقش عایدات حسابداری در تعیین ارزش شرکت مشخص کند . در ابتدا قیمتهای جاری اوراق بهادار به عنوان نتیجه سود سهام آتی مورد انتظار تعریف می شود است .

سپس این بحث مطرح می شود که خود سودهای سهام آتی نتیجه عایدات آتی هستند و از آنجا که سود حسابداری جاری در پیش بینی عایدات آتی سود مند است ، بنابراین سود جاری به دلیل توانایی پیش بینی عایدات آتی و نهایتاً سود های سهام آتی ، دارای محتوای اطلاعاتی خواهد بود . به این ترتیب سود حسابداری به طور غیر مستقیم از طریق نقش خود در ارزیابی سودهای سهام مورد انتظار آتی دارای ارزش است  . این ارزش پیش بینی است که که یکی از مهمترین الزامات برای مربوط بودن اطلاعات حسابداری است .

مدل جریان نقد خالص میلر و مودیلیانی

میلر و مودیلیانی در کاری جدیدتر در زمینه اقتصاد مالی در رابطه با ارزش تئوریک شرکت اینگونه استدلال می کنند که سیاست تقسیم سود سهام تأثیری بر ارزش شرکت ندارد . با نادیده گرفتن اثرات پیچیده مالیاتها ، آنها نشان می دهند که ارزش شرکت می تواند به شکل مستقل از سود های سهام ، در قالب ارزش فعلی جریانهای نقد خالص آتی تعیین شود . در اینجا :

 

     سرمایه گذاری نقدی در داراییها – جریانهای نقد عملیاتی = جریانهای نقد خالص هر دوره

 

 

 

جذابیت مدل تعیین ارزش مبتنی بر جریان نقد برای حسابداری ، این است که این مدل مستقیماٌ به حسابداری ارتباط دارد در حالی که سود سهام موضوعی مربوط به سیاست شرکت است و ارتباطی به خود سیستم حسابداری ندارد .

مدل ارزشیابی براساس وجوه نقد به طور ضمنی توسط هیأت استاندارد های حسابداری مالی (  FASB) نیز به کار گرفته است . علاوه بر این ، این هیأت اظهار داشته است که سیستم حسابداری تعهدی و ارقام سود تعهدی برای پیش بینی گردش وجوه نقد آتی مفید تر از اطلاعات مبتنی بر دریافتها و پرداختهای نقدی می باشد . ضمن اینکه در مطالعات بازار سهام ، قیمتهای اوراق بهادار با سود تعهدی ، همبستگی بیشتری دارند تا با جریانهای نقد یا جریانهای سرمایه در گردش .



تئوری مازاد پاک ( بدون محدودیت )  

 

 

یک تئوری جدید برای تعیین ارزش اوراق بهادار ، که با مفاهیم و ارقام حسابداری بیشتر مرتبط می باشد تئوری مازاد پاک  اولسون و فلتام است .

رویکرد این تئوری به این موضوع بدیهی حسابداری است که :

                سود سهام - عایدات + ارزش دفتری ابتدای دوره =  ارزش دفتری پایان دوره حقوق صاحبان سهام

 فرض اساسی این است که تمامی عناصر سود و زیان در سود لحاظ می گردد و دلیل نام گذاری آن به مازاد پاک ( بدون محدودیت ) نیز همین است ، بنابراین گرایش همه شمول SFAS شماره 130 رابطه نزدیکی با رویکرد اخیر دارد .

•در این رویکرد :
 ارزش فعلی عایدات غیر عادی آتی مورد انتظار +  ارزش دفتری ابتدای دوره =  ارزشگذاری حقوق صاحبان سهام
               ارزش دفتری ابتدای دوره  ×  هزینه سرمایه حقوق صاحبان سهام = عایدات عادی
به این ترتیب :
ارزش دفتری اول دوره حقوق صاحبان سهام + ارزش فعلی تنزیل شده عایدات غیر عادی = ارزش حقوق صاحبان سهام


دلایل بوجود آمدن عایدات غیر عادی

بیور در این ارتباط چند منبع را ذکر می کند :

1- در انتخاب پروژه های سرمایه گذاری ، مازاد مثبت ارزش فعلی نسبت به بهای تمام شده پروژه در ترازنامه نشان داده نمی شود .

2- بسیاری از رویه های تطابق و شناسایی در بهایابی تاریخی ، گرایش به محافظه کاری دارند        ( مثال : روش استهلاک تسریعی – بها یابی لایفو برای موجودیها و بهای تمام شده کالای فروش رفته – به هزینه بردن بلافاصله مخارج تحقیق و توسعه – کمتر از واقع ارزیابی شدن احتمالی سایر داراییهای نامشهود )

 

موضوعات دیگری نیز در تئوری مازاد پاک وجود دارند که شامل :
اندازه گیری خود عایدات غیر عادی .
آینده ای که باید آنها را در آن محاسبه کرد چه بازه ای را باید در بر  گیرد .
لازم به یاد آوری است اگرچه این تئوری مبحثی جدید و در حال بررسی است لیکن به نظر می رسد یک رویکرد امیدوار کننده در تعیین اوراق بهادار ، برای مرتبط کردن ارزش بازار واقعی حقوق صاحبان سهام به سازه تئوریک مازاد پاک باشد .

ارزش اطلاعات حسابداری برای سرمایه گذاران

سودمندی اطلاعات حسابداری برای سرمایه گذاران به شیوه تجربی از طریق بررسی وجود همبستگی ، یا نبود آن بین اطلاعات حسابداری در اختیار عموم با تغییرات قیمت اوراق بهادار شرکتها مورد تحقیق قرار گرفته است اگر همبستگی معنا داری وجود داشته باشد به معنای اینکه اطلاعات حسابداری در زمینه تعیین ارزش شرکت سودمند هستند . این مطالعات شامل آزمونهای مربوط به فرضیه بازار کارا نیز می شود .

فرضیه بازار کارا ( EMH  ) به میزان سرعتی که طبق آن اوراق بهادار موجود در بازار سرمایه نسبت به اعلام اطلاعات جدید واکنش نشان می دهند .

                                                                                                                        


تعریف کلاسیک کارایی بازار این است که :

1 . بازار اطلاعات موجود را کاملاً منعکس می کند .

2 . در نتیجه قیمتهای بازار بلافاصله نسبت به اطلاعات جدید واکنش نشان می دهند .

درصورتی که یک قلم اطلاعات دارای شواهدی مبنی بر یک پاسخ قیمتی داشته باشد دارای محتوای اطلاعاتی است . 

•فرضیه بازار کارا دارای سه شک مختلف به شرح ذیل می باشد :
ضعیف : قیمت اوراق بهادار ، اطلاعات موجود در توالی قیمتهای تاریخی ( گذشته ) را منعکس می کند .
نیمه قوی : قیمتها تمامی اطلاعات گذشته و حال را که در دسترس عموم قرار دارند منعکس می کنند .
قوی : قیمتها منعکس کننده تمامی اطلاعات  ( هم عمومی و هم خصوصی و محرمانه ) هستند .
تا کنون اکثر تحقیقات انجام شده در رابطه با شکل نیمه قوی بوده که با اطلاعات در دسترس عموم سر و کار  دارند . و ضمناً اکثر اطلاعات آزمون شده دارای ماهیت حسابداری بوده اند مثل اطلاعات صورتهای مالی .


تئوری پرتفوی

اساس تئوریک بازار سرمایه یا قیمت اوراق بهادار ، از تئوری پرتفوی که تئوری ای است درباره انتخاب سرمایه گذاری به شکل منطقی و حداکثر کردن مطلوبیت سرچشمه می گیرد . به بیان ساده ، ریسک را می توان از طریق نگهداری سرمایه گذاری به شکل پرتفوی کاهش داد . نوعی از ریسک که از این طریق قابل حذف است ریسک غیر سیستماتیک (تنوع پذیر) نام دارد . ریسک سیستماتیک به شکل واریانس بازده های مورد انتظار سرمایه گذاری تعریف می شود .

هرچه واریانس نسبت به میانگین بازده های مورد انتظار بیشتر باشد ، ریسک سرمایه گذاری بیشتر خواهد بود . واریانس در مورد یک سهم میتواند بسیار بزرگ باشد لیکن هنگامی که برای یک پرتفوی محاسبه می کنیم کمتر خواهد بود به این دلیل که واریانس سهم های مختلف هنگام ترکیب یکدیگر را خنثی می کنند . آنچه پس از حذف تمامی ریسک ها باقی می ماند ریسک غیر تنوع پذیر یا ریسک سیستماتیک نام دارد . یک سرمایه گذار منطقاً پرتفویی را که رابطه ریسک و بازده اش برآورده کننده ترجیحات مطلوبیتی وی باشد انتخاب می کند .

نمودار خط بازار سرمایه

 

 

 

خط بازار سرمایه نشانگر پرتفوی های گوناگونی است که سطح ریسک سیستماتیک شان در حال افزایش است از آنجا که سرمایه گذاران ریسک گریز هستند ، با افزایش ریسک ، بازده مورد انتظار پرتفوی افزایش می یابد خط بازار سرمایه در شرایط خاصی به شکل خطی است لیکن در هر حال رابطه ای مستقیم بین سطح ریسک و بازده مورد انتظار وجود دارد .

 

اساس قیمت گذاری یک سهم مشخص با فرض استفاده از مفهوم متنوع سازی تئوری پرتفوی است و مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای برای قیمت گذاری تئوریک سهام به وجود آمده .

اولین گام در این مدل مرتبط ساختن ریسک یک ورقه بهادار با بازار به عنوان یک کل است . با فرض اینکه بازار خود یک پرتفوی متنوع است یک همبستگی میان بازده های سهام و بازده های بازار در یک دوره زمانی تعیین می شود . این ضریب همبستگی در نمودار نقاط پراکنده منعکس می شود . از تحلیل رگرسیون برای ترسیم بهترین خط ممکن برای این نقاط استفاده می شود .

•شیب خط اصطلاحاً شاخص بتا نام دارد که معرف معیار ریسک یک فقره سهام در مقایسه با میانگین ریسک بازار به عنوان یک کل می باشد .
اگر بتا یک باشد بازده ها دارای همبستگی کامل بوده و ریسک ها مساوی هستند .
چنانچه بتا بزرگتر از یک باشد بازده یک سهام بیشتر از بازده بازار است و ریسک سیستماتیک سهام مذبور نیز بیشتر خواهد بود زیرا رابطه مستقیم بین ریسک و بازده وجود دارد .

نمودار پراکنش بازده های اوراق بهادار در مقابل بازده های بازار

 

 

فرض مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای این است که یک سهم مشخص تنها بر مبنای ریسک سیستماتیک خود قیمت گذاری می شود . با توجه به فرض متنوع بودن پرتفوی ، قاعدتاً هیچ کس حاضر به پرداخت پول بابت ریسک غیر سیستماتیک نخواهد بود . فاکتور بتا معرف ریسک سیستماتیک سهم ها و برای پیش بینی قیمت مبتنی بر ریسک اوراق بهادار به کار می رود .


مشکلات موجود در تحقیقات بازار سرمایه

مطالعه حرکت قیمتها و مکانیزم قیمت گذاری درهر بازاری ، عملی مداخله گرانه است .

تعیین رابطه علت و معلولی بین اطلاعات و قیمت اوراق بهادار هم به این دلیل دشوار است که اطلاعات جدید به طور مداوم و بدون وقفه وار بازار شده و موجب حرکت قیمت ها می شود .

از آنجا که مجموعه اطلاعات اثر گذار بر قیمت اوراق بهادار گسترده هستند جدا کردن آثار یک قلم مشخص اطلاعات بی نهایت دشوار است و ضمناً ما گروه کوچکی از سرمایه گذاران را مورد مطالعه قرار می دهیم ( افرادی که اثر نهایی را بر قیمت سهام می گذارند )

•این تحقیقات ترکیبی مشترک از آزمون کارایی بازار و آزمون محتوای اطلاعاتی هستند ( نبود پاسخ قیمتی مناسب به این شکل تفسیر می شود که اطلاعات مورد آزمون محتوای اطلاعاتی ندارند در صورتی که اگر بازار کارا نباشد هیچ راهی برای تعیین اینکه نبود پاسخ قیمتی چه معنایی دارد ، وجود ندارد )
تحقیقات بازار سرمایه الزاماً تنها اثر تجمعی تصمیم گیری افراد سرمایه گذار را  مورد توجه قرار می دهند .


محتوای اطلاعاتی اعلام عایدات ( سود )

قوی ترین شواهد تحقیقات بازار سرمایه ، مربوط به محتوای اطلاعاتی اعداد عایدات سالانه حسابداری است . مطالعات نشان می دهد جهت تغییر در عایدات حسابداری گزارش شده از سال قبل ، با تغییرات قیمت اوراق بهادار همبستگی مثبت دارد . و همچنین تغییرات قیمت ، نتایج عایدات را پیش بینی می کند و نهایتاً یک ماه بعد از اعلام عایدات دیگر هیچ حرکت غیر عادی قیمتی وجود ندارد . این نتیجه با شکل نیمه قوی بازار کارا منطبق است .

مطالعه ای دیگر نشان داد گرایش و جهت عایدات غیر عادی با تغییرات قیمت اوراق بهادار همبستگی دارد . انتظار ما هم این است که سود حسابداری بخشی از اطلاعات مورد استفاده سرمایه گذاران در ارزیابی ریسک و بازده باشد .
لذا یافته های حاصله به دلیل اینکه اطلاعات حسابداری را با تصمیمات سرمایه گذرای و از اینرو با سودمندی این اطلاعات برای سرمایه گذاران مرتبط می کنند ، مهم هستند .



بررسی سیاست های مختلف حسابداری بر قیمت اوراق بهادار

اگر قیمت اوراق بهادار نسبت به مقادیر مختلف سود که صرفاً به دلیل روش های حسابداری مختلف فاقد پیامد مرتبط با جریان های نقد متفاوت هستند واکنش نشان دهند می توان چنین نتیجه ای را حامی فرضیه وجود سرمایه گذاران ناآگاه به حساب آورد .

از طرف دیگر اگر قیمت اوراق بهادار نسبت به این تفاوت های مصنوعی که صرفاً به سود دفتری مربوط هستند واکنش نشان ندهند ، این به معنای وجود شواهدی است مبنی بر اینکه سرمایه گذاران حاضر در بازار ماهر و آگاه هستند .

 


آلترناتیوهای بدون پیامد نقدی مشخص

اگرچه تغییر درسیاستهای حسابداری می تواند منجر به تغییر عدد سود شود اما تحقیقات انجام شده شواهدی مبنی بر واکنش قیمت های اوراق بهادار نسبت به این تغییرات نیافته اند ، بنابر این در مجموع به نظر نمی رسد بیشتر شدن سود حسابداری که صرفاً ناشی از تغییر در روش های حسابداری آن هم بدون تغییر واقعی و آشکار در جریان های نقد باشند بتوانند بازار را فریب دهند .

نتیجه می گیریم تغییر در سیاست های حسابداری حداقل هنگامی که تغییر آشکاری در جریان های نقد بوجود نمی آورند محتوای اطلاعاتی ندارد و بنابراین فرضیه سرمایه گذاران ناآگاه نیز رد می شود .

 


آلترناتیوهای دارای پیامد نقدی : انتخاب لایفو

استفاده از روش لایفو به جای فایفو در دوره افزایش قیمت ها موجب کاهش سود شرکت و در نتیجه مالیات پرداختی کمتری می شود و به دلیل کمتر شدن سود مشمول مالیات جریان های نقد افزایش خواهند یافت . بنابر این واکنش مثبت قیمت اوراق بهادار به دلیل افزایش در ارزش شرکت در نتیجه صرفه جویی مالیاتی حاصله می باشد .

 

•پینکاس و واسلی به کارگیری روش لایفو را از سال 1978 تا سال 1987 مورد بررسی قرار دادند و شواهدی یافتند مبنی بر اینکه روش لایفو رویدادی است که به عنوان یک خبر خوب تفسیر می شود که این امر می تواند توجیه کننده حرکت مثبت قیمت اوراق بهادار در نتیجه استفاده از این روش باشد .
از سوی دیگر کانگ این احتمال را مطرح می کند که بکارگیری روش لایفو به واسطه نسبت جاری کمتر و نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بیشتر ، موجب عدم واکنش مثبت بازار به افزایش قیمت اوراق بهادار می شود .

آلترناتیوهای دارای پیامدهای نقدی غیر مستقیم : تئوری نمایندگی

پیامد غیر مستقیم هنگامی وجود دارد که تغییر یک سیاست حسابداری به جای تأثیر مستقیم بر جریان های نقدی شرکت از طریق اثری غیرمستقیم برمالکان ، بر شرکت اثر بگذارد .

الزام به تغییر از روش بهایابی کامل به روش تلاش های موفقیت آمیز در صنعت نفت و گاز صرفاً تغییری در چگونگی تخصیص بهای تمام شده اکتشافات در صورت سود و زیان بود .

 


با این وجود شواهد نشان داد که در قیمت اوراق بهادار واکنش وجود دارد . تغییر به روش حسابداری تلاش های موفقیت آمیز در اکتشافات نفت و گاز توانایی شرکت برای پرداخت سود سهام در کوتاه مدت را به دلیل محدودیت های مربوط به قرارداد های بدهی کاهش می دهد .
 اگر تغیر در سیاست حسابداری سود حسابداری را کاهش دهد همان گونه که تغییر اجباری به روش تلاش های موفقیت آمیز در حسابداری نفت و گاز می توانست موجب آن شود این امر می تواند منجر به کاهش بازده سهامداران و در نتیجه واکنش منفی قیمت ها شود .
 


نوع مشابهی از مطالعات به شواهدی دست یافته اند مبنی بر واکنش منفی در قیمت اوراق بهادار شرکت هایی که در زمان ممنوع شدن روش اتحاد منافع توسط APB  از روش خرید استفاده می کردند .
به طور معمول سود در روش خرید کمتر از روش اتحاد منافع است و درست همان آثار محدودیت های سود سهام که در بحث شرکت های نفت و گاز به آن ها اشاره شد در مطالعه مربوط به روش های خرید و اتحاد منافع نیز قابل بحث هستند .



برخی ابهامات دیگر در رابطه با کارایی بازار

او و پن من در مطالعه ای بسیار گسترده از ایده تحلیل بنیادی سهام استفاده کردند تحلیل بنیادی فرض می کند بازارهای اوراق بهادار غیر کارا هستند و بنابراین می توان در این بازارها از طریق تجزیه و تحلیل صورت های مالی سهم هایی پیدا کرد که کمتر از ارزش واقعی خود قیمت گذاری شده اند . این دیدگاه دقیقاً بر خلاف دیدگاه بازار کارا است که در آن فرض می شود قیمت های اوراق بهادار تمامی اطلاعات در دسترس عموم را بلافاصله منعکس می کنند .

 

لو بیان می کند که همبستگی بین ارقام عایدات و بازده سهام چه در طول زمان و چه در خلال سال ها بسیار کم است . به عبارت دیگر عایدات در رابطه با تغییرات مربوط به قیمت سهام قدرت توضیح دهندگی بسیار کمی دارند . لو اعتقاد دارد یکی از دلایل اصلی این وضعیت کیفیت پایین سودهای گزارش شده است که بدلیل دستکاری های مدیریتی از سودمندی عایدات و سایر متغیرهای مالی می کاهند .
تحقیقات لو و او و پن من مکمل یکدیگر هستند به این دلیل که یکی از آن ها رابطه توضیحی ضعیفی بین عایدات و بازده سهام پیدا می کند در حالی که دیگری یک نقش پیش بینی برای اطلاعات حسابداری در بازاری که ممکن است کمتر از آنچه تصور می شده کارا باشد قائل است .


جریان تدریجی بعد از اعلام عایدات

در حالیکه قطعاً بازارها بطور معناداری در زمان اعلام عایدات واکنش نشان می دهند . منعکس شدن کامل اثر اعلام عایدات درقیمت اوراق بهادار معمولاً تا 60 روز به طول می انجامد . بخشی از دلایل وجود جریان های تدریجی بعد از اعلام عایدات به حساب تحلیلگران مالی گذاشته شده است .

 

آباربانل و بوشی به این نتیجه رسیدند که تحلیل گران مالی به سیگنال های اساسی مربوط به اوراق بهادار واکنش لازم را نشان نمی دهند که این موضوع منجر به اشتباهات پیش بینی شده و اشتباهات پیش بینی شده هم به نوبه خود منجر به تعدیل ناقص قیمت اوراق بهادار می شود .
اسلوان شواهدی یافت مبنی بر اینکه سهامداران میان بخش نقدی عایدات و بخش تعهدی آن به شکل صحیح تفاوت قائل نمی شوند . تفاوت این دو بخش این است که بخش نقدی در آینده تداوم بیشتری دارد وکمتر از بخش تعهدی در معرض دستکاری است .


فرضیه افشای ناقص

ابهامات مربوط به کارایی ( یا عدم کارایی ) بازار منجر به ایجاد فرضیه جدیدی تحت عنوان فرضیه افشای ناقص ( Incomplete Revelation Hypothesis    ) شد .

بلوم فیلد دو دلیل اصلی برای مطرح شدنIRH  ذکر می کند :
1 - لحاظ کردن آثار برخی اعداد یا روابط حسابداری دشوار بوده یا با بهای تمام شده بیشتری همراه هستند ، بنابرین آثار آنها ممکن است به طور کامل در قیمت اوراق بهادار منعکس نشود . ( مثلاً اطلاعات مربوط به هزینه اختیار معامله سهام )

 

2 - معامله کنندگان پارازیتی : افرادی هستند که به اطلاعات جدید ، لزوماً به طور منطقی واکنش نشان نمی دهند . از دیدگاه اثر اطلاعات بر قیمت اوراق بهادار ، با گروهی از افراد مواجهیم که به شکلهای متفاوتی پاسخ میدهند و مانع از عمل کردن بازار به شکل کاملاً کارا می شوند .

اطلاعات حسابداری و ارزیابی ریسک

تحقیقات بازار سرمایه به تحقیق پیرامون سودمندی اعداد حسابداری برای ارزیابی ریسک اوراق بهادار و ریسک پرتفوی نیز پرداخته اند . این مطالعات همبستگی بالایی میان پراکندگی سودهای حسابداری و بتا ( معیار ریسک بازار ) یافته اند .

برخی مطالعات دیگر کوشیده اند تعیین کنند آیا سیاست های متفاوت حسابداری اثری بر ریسک دارد یا خیر . هدف این نوع تحقیقات ، شناسایی چگونگی اثرگذاری سیاست های مختلف حسابداری یا افشا بر سودمندی اعداد حسابداری در ارزیابی ریسک است .

 

•برخی مطالعات دیگر به بررسی رابطه نسبت های مالی با بتا پرداخته اند . برخی از نسبت ها و محاسبات مورد آزمون قرار گرفته عبارتند از : نسبت پرداخت سود سهام ، اهرم و همچنین عایدات و نوسان پذیری عایدات . به طور کلی این آزمون ها نشانگر وجود رابطه ای قوی بین نسبت های مبتنی بر حسابداری و معیار ریسک بازار ( بتا ) هستند .

خلاصه تحقیقات مربوط به بازار سرمایه

سودهای حسابداری محتوای اطلاعاتی دارند و بر قیمت اوراق بهادار اثر می گذارند .

به نظر نمی رسد سیاست های مختلف حسابداری که پیامد نقدی آشکار مستقیم یا غیر مستقیمی برای  شرکت به همراه ندارند ، اثری بر قیمت اوراق بهادار داشته باشند .

سیاست های مختلف حسابداری که پیامدهای نقدی مستقیم یا غیر مستقیم برای شرکت      ( یا مالکان آن ) در پی دارند بر قیمت اوراق بهادار اثرگذار هستند .

 

 

 

تحقیق از سرمایه گذاران

یک راه برای تعیین سودمندی اطلاعات حسابداری ، پرسش مستقیم از سرمایه گذاران است . تقریباً نیمی از سرمایه گذاران مورد تحقیق صورتهای مالی را مطالعه می کنند . سرمایه گذاران نهادی مطالعه بیشتری را انجام می دهند البته ممکن است سرمایه گذاران حقیقی در زمینه پردازش اطلاعات حسابداری متکی به تحلیل گران باشند .

 

•در نوع دیگر از تحقیقات از سرمایه گذاران خواسته شده بود اهمیت هر یک از انواع مختلف اطلاعات مرتبط با سرمایه گذاری را مشخص کنند . اطلاعات حسابداری در این تحقیقات از نظر رتبه ی اهمیت در جایگاه نسبتاً بالایی قرار می گیرد . اطلاعات به موقع تر از حسابداری نظیر گزارش های مندرج در مطبوعات در مورد شرکت و برخی اطلاعات غیر حسابداری نظیر شرایط عمومی اقتصاد و اعلامیه های شرکت در زمینه محصولات و بازارها ، در این رتبه بندی به لحاظ اهمیت مقدم بر گزارش های حسابداری سالانه قرار گرفته اند .


اطلاعات حسابداری و مدل های ارزشگذاری مقطعی

 

    رویکرد دیگر بررسی رابطه میان اطلاعات حسابداری گزارش شده در صورت های مالی سالانه و سطح قیمت سهام است که به آن ارزش گذاری مقطعی گفته می شود .

     این رویکرد مورد استفاده قرار گرفته است تا از طریق آن این موضوع معلوم شود که قیمت گذاری اجزای مشخص صورت های مالی چه ارتباطی با ارزشگذاری شرکت توسط بازار دارد .

                دارایی و درآمد                              افزایش قیمت سهام          
           بدهی و هزینه                                کاهش قیمت سهام

 

   مطالعاتی در مورد رابطه میان مخارج تحقیق و توسعه و ارزش شرکت صورت گرفت . نتیجه این مطالعه شواهدی فراهم می کند مبنی بر اینکه بازار به طور ضمنی مخارج تحقیق و توسعه را سرمایه ای می کند ، هر چند SFAS شماره 2 ، سرمایه ای کردن آن را ممنوع کرده است .
   مطالعات دیگر به بررسی افشاهای مکمل در زمینه وام های پر ریسک و ریسک نرخ بهره در بانک ها و مؤسسات اعتباری پرداخته اند . وام های پر ریسک با ارزش شرکت رابطه منفی دارند . ریسک نرخ بهره نیز ، تنها برای بانک ها با ارزش شرکت رابطه منفی داشت .

نقش حسابرسی در فرآیند گزارشگری مالی

صورتهای مالی را می توان محصولی مشترک دانست که توسط شرکت و حسابرسان آن تهیه می شود . نیاز به حسابرسی را می توان از طریق تئوری نمایندگی توضیح داد . علاوه بر این شرکت ها انگیزه هایی برای علامت دهی به شکل داوطلبانه به افراد خارج از شرکت ، مبنی بر قابل اتکا بودن صورت های مالی دارند . بنابراین حسابرسی مستقل ، نقش افزایش اعتبار بیرونی صورت های مالی را ایفا می کند .

حسابرسی های انجام شده چگونه قابلیت اتکای صورت های مالی را افزایش می دهند ؟

 

مطالعه جامعی که اخیراً انجام شد ، اصلاحات مورد نظر حسابرس را در رابطه با اشتباهات با اهمیت موجود در صورت های مالی بررسی کرده است . با یک محاسبه سرانگشتی پنج درصدی برای سطح اهمیت ( منظور پنج درصد سود خالص یا پنج درصد کل دارایی ها است ) ، سود خالص و کل دارایی ها ( در صورت حسابرسی نشدن ) به میزانی در دامنه دو تا هشت برابر سطح اهمیت فرض شده بیش از واقع ارائه می شدند .

 

اطلاعات حسابداری و اعتبار دهندگان

این باور وجود دارد که قیمت بدهی های بهره دار بر پایه ریسک عدم پرداخت قرار دارد . ریسک عدم پرداخت به شکل صرف مازاد بر نرخ بهره بدون ریسک ، برای یک بدهی مشابه ( مثلاً  اوراق قرضه ) ، تعریف می شود . چند زمینه تحقیقاتی مشخص در این زمینه وجود دارد :

1 – سودمندی اطلاعات حسابداری در پیش بینی ورشکستگی شرکت

 این پیش بینی ها توانسته اند تا پنج سال قبل از ورشکستگی ، آن را پیش بینی کنند . البته یافته ها به این معنا نیست که شرکت های دارای نسبت های ضعیف الزاماً درآینده ورشکست می شوند بلکه صرفاً به این معناست که احتمال بیشتری برای ورشکستگی وجود دارد .

 

 

 


2 – رابطه اطلاعات حسابداری با رتبه بندی اوراق قرضه
3 – رابطه اطلاعات حسابداری با برآوردهای مربوط به صرف ریسک های نرخ بهره برای بدهی ها
در این زمینه که کدام مجموعه از اطلاعات حسابداری رایطه قوی تری بین ورشکستگی ، رتبه بندی اوراق قرضه و صرف ریسک دارند ، تحقیقاتی انجام شده است که برخی از مباحث مورد تحقیق عبارتند از :
*  مقایسه سود محاسبه شده بر اساس بهای تاریخی با سود تعدیل شده بر مبنای تغییرات سطح عمومی قیمت ها
*  اثر سرمایه ای کردن اجاره در مقایسه با سرمایه ای نکردن آن
*  شناسایی تعهدات صندوق های بازنشستگی در متن صورت های مالی ، در مقایسه با افشا آن از طریق یادداشت های همراه
 

 

سودمندی تخصیص های حسابداری

چارچوب اصلی گزارشگری مالی ، مدل حسابداری بهای تاریخی است . تمرکز اصلی این مدل بر قواعد شناسایی درآمد ، و تطابق بهای تمام شده با درآمدها است .

شناسایی و ثبت هزینه هایی که مربوط به چندین دوره مالی می باشد مانند ( استهلاک ، هزینه تاسیس و راه اندازی و . . . ) در هر دوره مالی را  تخصیص در حسابداری می نامند .

 

از دیدگاه نظری اختیاری بودن تخصیص های حسابداری نگران کننده است زیرا به هسته منطقی حسابداری بهای تاریخی ، ضربه می زند . به همین دلیل صورتهای مالی عاری از تخصیص ، به عنوان شیوه ای بهتر برای گزارش اطلاعات مفید مورد دفاع قرار گرفته اند .
اختیاری بودن تخصیص های حسابداری ، به معنای عدم سودمندی اطلاعات حسابداری نیست .
بحث تخصیص ، بحث قیاسی است که منطق حسابداری مبتنی بر ارزشهای تاریخی را بررسی می کند . در مقابل ، سودمند بودن ، بحث تجربی است .
تحقیقات بازار سرمایه در زمینه روشهای متنوع حسابداری ، از اختیاری بودن تخصیص های حسابداری پشتیبانی می کند .

رویکرد مبتنی بر تخصیص بهای تاریخی ، همچنان می تواند به لحاظ فزونی منافع بر بهای تمام شده ، بهترین روش برای گزارشگری اطلاعات مالی مربوط به شرکت ها باشد .
تخصیص ها هنگامی که مربوط به فراهم کردن اطلاعات در زمینه پدیده های واقعی باشند ، سودمند هستند ، که از آن گاهاً به عنوان قرارداد بستن به شکل مؤثر یاد می شود . اگر بتوان از قرارداد بستن به شکل مؤثر استفاده کرد ، هر دو جنبه اندازه گیری سود ، یعنی پیش بینی و حسابدهی را می توان بهبود بخشید .

 

دسته بندی: کالاهای دیجیتال » رشته حسابداری (آموزش_و_پژوهش)

تعداد مشاهده: 2544 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.rar

فرمت فایل اصلی: .ppt

تعداد صفحات: 58

حجم فایل:148 کیلوبایت

 قیمت: 55,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل