PDF کتاب ازدواج رنج مقدس(تحلیل ریشه ای اختلافات و راهکارهای کسب احساس رضایت در زندگی زناشوئی
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته روانشناسی و مشاوره (آموزش_و_پژوهش)
PDF کتاب: ازدواج رنج مقدس(تحلیل ریشه ای اختلافات و راهکارهای کسب احساس رضایت در زندگی زناشوئی
نویسنده : داریل شارپ
ترجمه: سیمین موحد
تعداد صفحه:160
کیفیت چاپ: عالی
کتاب ازدواج رنج مقدس: تحلیل ریشهای اختلافات و راهکارهای کسب احساس رضایت در زندگی زناشویی به قلم داریل شارپ، علاوه بر تجزیه و تحلیل این امر مهم، به شما کمک میکند تا درگیریهای زناشوییتان را بشناسید و آنها را به خوبی سازماندهی کنید.
به طور یقین شما نیز از صحبتهای کلیشهای که در مورد ازدواج زده میشود و نتوانسته راهی مناسب برای حل مسائل زناشوییتان ارائه کند، خسته شدهاید. ممکن است ارزیابی شما این باشد که منشا تمام رنجهایتان در ازدواج فرد مقابل شماست اما روند مطالعه کتاب ازدواج رنج مقدس (Getting to know you: the inside out of relationship) نشان میدهد که در اشتباه بودهاید و این راز را برای شما افشا میکند که کودکی شما، مدل زناشویی والدین، جاهایی که در کودکی با خود گفتهاید که هیچگاه زندگی شبیه والدینتان نخواهید داشت، فانتزیهایی که درباره زن و مرد ایده آل داشتهاید، همه و همه انتظاراتی را درونتان ایجاد میکنند که عدم تحقق آنها احساس شکست را به شما منتقل میکند.
انسان که ذاتا از شکست گریزان است، تجدید قوا برای حملهی بیشتر را به جای تحلیل موقعیت در دستور کار قرار میدهد و این روند آنقدر ادامه دارد تا جایی که کم کم به افسردگی حاصل از عدم تغییر طرف مقابل میرسد و در نهایت به تصمیم جدایی نزدیک میشود.
درگیریهای زناشویی (رنج)، جزء جداییناپذیر هر ازدواجی است. شما با خواندن کتاب ازدواج رنج مقدس این درگیریها را مدیریت کرده و به حق به این مفهوم میرسید که چقدر این رنج، مقدس است.
این کتاب قدرت اصلی خود را از مقاله معروف پرفسور کارل گوستاو یونگ در حوزه ازدواج دریافت میکند که برای اولین بار همراه با این کتاب مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و قدرت دوم این کتاب نیز حاصل گفتگوی نویسنده آن داریل شارپ (Daryl Sharp) و آدمهای معمولی جامعه است که خود به خود کتاب را علمی، کاربردی و ساده نموده است.
در بخشی از کتاب ازدواج رنج مقدس میخوانیم:
ببینید، یونگ معتقد بود هر چیزى از وجود ما که دربارهاش آگاه نیستیم، به شخص دیگرى فرافکنى مىشود. این یک روند آگاهانه نیست. ما با فرافکنىهامان ملاقات مىکنیم؛ آنها را نمىسازیم. درست همانطور که تصور مىکنیم دنیا همان طورى است که ما آن را مىبینیم، فکر مىکنیم که دیگران هم همانطورى هستند که ما تصور مىکنیم.
یونگ مىنویسد: «ذهن در حالت طبیعى وجود چنان فرافکنىهایى را مسلم فرض مىکند. طبیعى و بدیهى است که محتواهاى ناخودآگاه فرافکنى شوند.» بنابراین ما هم بدترین خصایصمان و هم توان بالقوه پرورش نیافتهمان را در دیگران مىبینیم.
این الزاما بد نیست. اگر فرافکنى مثبت باشد، پل قابلقبولى را بین افراد مىسازد. دوستىها را ممکن مىکند و محافل و مهمانىها را گرم مىکند.
فکر مىکنم بهترین کار در مورد فرافکنى این است که آن را پس بگیریم! وقتى ما فرض مىکنیم که ویژگى یا خصیصهاى در وجود کسى هست و بعد از طریق تجربهمان با آن شخص کشف مىکنیم که ابدا اینطور نیست، فرصت پیدا مىکنیم تا آگاهتر از گذشته بشویم. زن کوچکى که دلتان را بهدست آورده ابلیس از آب در مىآید. مرد زحمتکش وفادار با یکى دیگر روى هم مىریزد و مىرود. اگر خوب فکر کنیم، از خودمان مىپرسیم: من در او چه دیدم؟ چرا اصلاً بهطرف او جلب شدم؟ چه چیزى نگذاشت تا ماهیت واقعى آن شخص را ببینم؟
اما مىشود عمدا توسط شخص دیگر فریب خورد، مگر نه؟ بعضىها تظاهر به چیزهایى مىکنند که واقعا نیستند.
درست است. مگر همه ما این کار را نمىکنیم؟! اما چه کسى مسئول است؟ همیشه یک قلاب، یک ویژگى یا بخشى از وجود من هست که در آن شخص هم وجود دارد. من مردى را مىشناسم که یک دلال سهام که واقعا مرد کلاهبردارى بود سرش کلاه گذاشت.
-
گالری تصاویر :