PDF نسخه کامل رمان بچه بسیجی از ریحانه کیامری ژانر عاشقانه -کلکلی-استاد دانشجویی و بزرگسال
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رمان، شعر و داستان
PDF نسخه کامل رمان بچه بسیجی
اثر شادی قربانی
تعداد صفحه:1063
کیفیت خوانای فایل عالی
ژانر عاشقانه -کلکلی-استاد دانشجویی و بزرگسال
لینک مستقیم
دانلود فایل PDF – ویرایش جدید + سازگار با همه گوشی ها
دختر لوند و جذاب که از دین به دوره پسری بسیجی و خدایی که از قضا توی گشت ارشاد کار میکنه این اقا پسر ما یه زنم داره اما دست روزگار کاری میکنه که نازنین لوند و جذاب بشه همسر دومش اما روزگار چرخش داره و باعث میشه تا از هم جدا بشن اونم بخاطر اشتباهشون… هردو عاشق هم دیگه هستن اما درتصوری اشتباه فکر میکنند که طرف مقابلشون ازش متنفره….چندسال میگذره هنوز عاشق هم هستن پسر بسیجیمون دیگه بسیجی نیست حالا شده یه جنتلمن واقعی شده مرد رویایی هردختری و دختر قصمون هنوز دلش بااونه دوباره دیداری تازه کلکل های استاد دانشجویی و عشقی داغ و اتشین….
تکه ای از رمان بچه بسیجی
دوباره خواستم بزنم زیره خنده ک ساره منو کشید عقب و جلوم وایستاد…عذر میخوام تکرار نمیشه کنارش زدمو و ایستادم ما کاری نکردیم ولی واسه چی عذرخواهی میکنی عمیقا نگاهه چشمام کرد میتونم اعتراف کنم تاحالا پسری به این جذابی ندیده بودم ولی لکنت زبون داشت و این خیلی تو ذوق میزد ی پسر بسیجی با این چشمای خوشگل و جذاب و لکنت زبون بی اراده لب زدم…چه چشمای خوشگلی با این حرفم با تعجب سرشو اورد بالا و نگاهم کرد…نگاهه خیره ی دخترارو ک دید سرشو انداخت.
پایین و لپاش قرمز شد گل انداخت قدمی به سمتش برداشتم ک ساره از پشت لباسمو کشید نشو شیطان رجیم به نرو تو جلد پسره مردم نازی شر میشه برامون…سره جدت بتمرگ پسره همسایتون نیست ک بخوایی حالشو جا بیاری این پسره بسیجیه شر میشه برامون بیا بریم ساره حرف میزد ولی من تماما حواسم به اون دوگوی ابی خوشرنگش بود ساره میگفت و اخطار میداد ولی من فقط فقط حواسم پی این میوه ممنوعه بود دوباره ی قدم رفتم جلو ک هل کرده عقب ج….جلو…. نیا ولی من مثله پروها قصد صرف نظر کردن نداشتم.
با….. باتو ….باتوام ن….نیا…..جلو …..تو…..تونا….نامحر….نامحرمی با تعحب نگاش کردم این منگل بود واقعا یا خودشو زده به منگلیت یهو ساره اومد جلوم وایساد و با ارنج کوبید تو پهلوم ازتون معذرت میخوام اقا دوستم حالش خوش نیست میشه ما بریم؟ سری تکون داد و روشو گرفت