PDF نسخه کامل رمان یار و یاور
✍️نویسنده: #آسمان_۶۵ (#آزاده_امانی)
✨ژانر: #عاشقانه
📑خلاصه:
در کمد ریلی رو باز کردم و وارد شدم و نگاهی به کت و شلوارمهام انداختم… کت شلوار مشکیم و برداشتم و پوشیدم و رفتم سمت کشوی ساعتها… درش رو باز کردم یکی از ساعتهام رو برداشتم و گذاشتم توی دستم… کشوی بعدی رو باز کردم و کراوات مشکیم و برداشتم و اومدم ایستادم جلوی آینه و بستمش… دستی به ریش سفیدم کشیدم و مرتبش کردم… نگاهم و از آینه گرفتم و کفشهام و پوشیدم و رفتم سمت میز کنسول و تسبیحم و برداشتم و از اتاق اومدم بیرون… در همین حین در باز شده و نیاز وارد خونه شد
رفتم سمتش
تو اینجا چیکار میکنی؟
متعجب نگاهی به سرتاپام انداخت
اومدم چند تا از وسایلم که جامونده رو بردارم.
رفتم سمت در
- درم پشت سرت ببند.