پاورپوينت شناسایی استان گلستان و شاخص های استان

دسته بندي : کالاهای دیجیتال » رشته جغرافیا (آموزش_و_پژوهش)

شناسایی استان گلستان و شاخص های استان 

 معرفی استان گلستان
گلستان یکی از مناطق سرسبز و دیدنی در شمال ایران است که با حدود 22000 کیلومتر مربع وسعت از شمال به جمهوری ترکمنستان، از غرب به استان مازندران و دریای خزر، از جنوب به استان سمنان و ازشرق به استان خراسان محدود می شود. استان گلستان بین 47 و 35 درجه تا 8 و 28 درجه عرض شمالی و 30 و 53 درجه تا 10 و 56 درجه طول شرقی واقع شده است.
براساس سرشماری سال 1375 جمعیت این استان 1426288 نفر می باشد. این استان به دلیل برخورداری از شرایط خاص و متنوع آب و هوایی، قدمت تاریخی، داشتن آثار بیشمار باستانی، برخورداری از مناظر بدیع و چشم اندازهای طبیعی از جایگاه وی‍ژ ای درصنعت گردشگری برخوردار است. جایجای گلستان و بویژه مرکز آن (گرگان) به عنوان یکی از مراکز مهم تمدن ایران زمین با قدمت و سابقه تاریخی6000 ساله، مملو از برکت و نعمت خداوندی است. بنحوی که در هر فصلی از سال، چهارفصل را می توان مشاهده کرد و این یکی از ویژگی های استثنایی و منحصر بفرد خطه سرسبز گلستان است. این استان را می توان مهد قومیت های مختلف اعم از ترک، ترکمن، قزاق، بلوچ، فارس، سیستانی، مازندرانی و ... دانست. آب و هوای استان گلستان نیمه مرطوب تا نیمه خشک است.از سمت غرب به سمت شرق استان رطوبت هوا کاهش می یابد و هوا خشک تر می شود. همچنین از شمال به جنوب دمای هوا کاهش می یابد. سردترین ماههای سال دی و بهمن و گرمترین ماههای سال تیرو مرداد است.
معرفی استان گلستان 
استان گلستان به دلیل تنوع جغرافیایی و قدمت تاریخی دارای توانمندی های گردشگری متعددی مانند برج های تاریخی، مدارس قدیمی، امامزاده ها، مقبره مشاهیر، تپه های باستانی، غارها، ذخیره گاههای جنگلی، پارکهای طبیعی و ملی، دهکده های ییلاقی، تالابهای بین المللی، خلیج، آبشارها و چشمه ها و گل افشان ها می باشد.
هم چنین وجود آیین هاو مراسم گوناگون، آداب و فرهنگ قومیت های ساکن در استان، صنایع دستی و سوغات محلیو بازارهای هفتگی از دیگر زمینه های جذب مسافران و گردشگران در این استان است.

 تاریخ استان
آثاری که در استان گلستان و در دهه های اخیر بخصوص از تورنگ تپه گرگان کشف شده قدمت سکونت مردم این منطقه را به هزاره های سوم و چهارم پیش از میلاد می رساند.
این ایالت از قرن هفتم با حمله مغول ویران و پس از آن بر اثر لشکرکشی های امیر تیمور در قرن هفتم تا چهاردهم به نام استرآباد معروف بود. این سرزمین در زمان هخامنشیان و اشکانیان به نام ایالت هیرکانی و هیرکانیا از معروفترین ایالات ایران بوده است. نام هیرکانیا را هرودت و استرابون بر روی این ایالت نهاده اند. استان گلستان در سال 1376 از مازندران جدا شده و عنوان آن از چشم اندازهای طبیعی دیگر استان و همچنین پارک ملی گلستان گرفته شده است.

 ترکیب قومی ، زبانی و مذهبی استان
استان گلستان دارای قومیت های مختلف اعم از فارس، ترک ، کرد، ترکمن ، بلوچ ، قزاق، سیستانی و غیره است و افزون بر20 قوم دراین استان زندگی میکنند. اما در یک تقسیم بندی کلی مردم ساکن دراین استان به سه گروه عمده فارس ، ترکمن ومهاجر تقسیم می شوند . 

اولین گروه، فارس ها هستند که  درنواحی مرکزی وجنوبی منطقه سکنی دارند و اکثریت جمعیت استان را تشکیل میدهند و به دوگروه فارس های بومی ومهاجر تقسیم میشوند . فارسهای بومی استان بیشتر به گویشهای گرگانی ، کتولی ومازندرانی تکلم دارند. این گروه از مردم استان شیعه مذهب میباشند. 

گروه دوم ،ترکمن ها هستند که به دو تیره یموت و گوکلان تعلق دارند . آنها سنی مذهب هستند و درنواحی شمالی منطقه درجلگه گرگان سکونت دارند و به زبان ترکمنی تکلم می کنند.

سومین گروه ،مهاجرین به این استان میباشند که اغلب سیستانی ، بلوچ، سمنانی و خراسانی می باشند. 
باوجود تنوع قومیتی ، زبانی و مذهبی دراین استان ، مردم این خطه با وحدت و صلح و صفا زندگی خود را ادامه میدهند ونقطه اشتراک آنها دین اسلام و فرهنگ ایرانی بوده وحلقه اتصال بین آنها زبان فارسی و منافع جمعی و مشترکشان در بهره وری این سرزمین حاصلخیز می باشد.

 صنایع دستی استان
محصولات صنایع دستی استان گلستان برگرفته از طبیعت منطقه و براساس نیاز و وجود جغرافیای طبیعی وانسانی در ذهن هنرمندان شکل گرفته است. عمده ترین صنایع دستی استان فرش بافی است که بیشتر در بین زنان ترکمن رایج است . درحال حاضر استان گلستان یکی از قطب های مهم تولید کننده فرش ترکمنی ، قالیچه ، قارچین ، گلیم ، نمدبافی ، گلدوزی، سوزن دوزی، ابریشم دوزی برپارچه ، زیورآلات ترکمنی ، ساختن آلات موسیقی ، سبد بافی ، ریسندگی و بافندگی الیاف ، پارچه بافی و تولید وسایل چوبی است . مارکوپولو ، سیاح معروف هنگام دیدار از ترکمن صحرا در قرن سیزده میلادی در سفرنامه خود ازاسب و فرش ترکمن نام برده و به تعریف و تمجید از آنها پرداخته است.از سایر صنایع دستی عمده استان  میتوان از جاجیم چه ، چادر شب ، دستمال ، رومیزی ، سفره ، لباسهای زیبای محلی ، قالی ، قالیچه ، قارچین ، پلاس، پشتی، سوزن دوزی و زیورآلات مانند: گوشواره ، دستبند، سینه ریز، پابند، بازوبند و...  نام برد.
 

 جاذبه های تاریخی و توریستی
گلستان نام جدید سرزمینی تاریخی است که در طول تاریخ به نامهای گرگان و استراباد خوانده شده است پیشینه تاریخی این سرزمین به 7000 سال پیش و در غار کیارام واقع در روستای فرنگ بخش گالیکش به دوران پارینه سنگی برمیگردد. افزون براین پیشینه تاریخی استان گلستان به واسطه داشتن اقلیم فرهنگی منحصر بفرد معروف و شناخته شده است .
ازلحاظ آثار طبیعی بدون اغراق میتوان گفت استان گلستان از زیبا ترین و متنوع ترین استانهای کشور است . زیرا علاوه برمناطق جنگلی و مناطق استپی دارای جاذبه های طبیعی همچون پارک ملی گلستان ، پارک طبیعت ناهارخوران ، ذخیره گاههای جنگلی ،سواحل بسیار زیبادر بندرگز و بندرترکمن و جزیره آشوراده ، غار شیرآباد ، آبشار لوه ، آبشار کبودوال ، تالابهای بین المللی ، جنگلهای منحصر بفرد سرخدار درعلی آباد کتول و کوهستانهای سربه فلک کشیده با جنگلهای مدیترانه ای که تا جنوبی ترین حاشیه های صحرای قره قوم که در شمالی ترین نقطه استان و درمجاورت مرز کشور ترکمنستان امتداد دارد و... میباشد که گونه های متنوعی از اقلیم و فرهگ رابوجود آورده است.
دشت گرگان از زیستگاههای اصلی مردمان ترکمن است . نواحی شمالی دشت که به « ترکمن صحرا» معروف ا ست ازمهمترین پرورشگاههای اسب اصیل ترکمن به شمار میرود. درحال حاضر نیز «آلاچیق » های ترکمن ها در میان عشایر ترکمن جلوه خاصی را به صحرای ترکمن می دهد.یکی دیگر از ویژگیهای استان گلستان واقع بودن آن درمسیر جاده تهران – مشهد است که همین مسأله سبب میشود زائرین و مسافرین مشهد مقدس توقفی هم دراین منطقه داشته باشند

 بازارهای سنتی استان
بازار و مراکز کسب و کار همواره قسمت مهمی از بافت شهرهای قدیمی ایران را تشکیل میداد. دراکثر شهرهای ایران بازار بصورت هسته مرکزی بافت سنتی شهر عمل می کرده است . دراستان گلستان انواع متفاوتی از بازار بصورت دائمی و بازارهفتگی وجود دارد. علاوه براین بازارهای روز دراکثر شهرها در روزهای بخصوصی درهفته دایر است .دراین بازارها مردم بومی بویژه کشاورزان و صاحبان حرف و صنایع روستایی از دور و نزدیک درآن شرکت کرده و فرآورده ها و تولیدات خود را به خریداران عرضه مینمایند. این بازارها از دیرباز در شهرهای بندرترکمن و آق قلا دایر بوده ولی امروزه دراکثر شهرهای استان در سطح بسیار وسیع دایر ومورد استقبال عموم مردم است . بازار دائمی وقدیمی گرگان به بازار نعلبندان معروف است و درداخل بافت قدیمی شهر گرگان قرار دارد . بازار قدیمی گرگان در روزگاران گذشته از جمله مراکز مهم داد و ستد کالا ،توزیع و نشر افکار و عقاید فرهنگی و اجتماعی بوده است . این بازار با آن که دراثر گذشت زمان و پیدایش عوامل اقلیمی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی تغییراتی نموده  بازهم بعنوان کالبد اصلی شهر ، محل داد و ستد و تجمع فروشندگان و خریداران کالا می باشد.

 سوغاتی های استان
مهمترین سوغاتی های استان گلستان شامل : قالی و قالیچه ، پشتی های ترکمنی ، سوزن دوزی های ترکمن ، جاجیم های کوهستانی گرگان ، صنایع دستی روستایی ، ماهی و خاویار میباشد.

 شهرستان گرگان
این شهرستان به عنوان مركز استان گلستان با مساحتي معادل 1615 كيلومتر مربع و جمعيتي بالغ بر 358877 از شمال به شهرستان آق قلا ، از جنوب به استان سمنان، از شرق به شهرستان علي آباد كتول واز غرب به شهرستان كردكوي محدود است . شهرستان گرگان در مسير جاده بين المللي و در فاصله 380 كيلومتري تهران و 580 كيلومتري مشهد واقع شده است . شهرستان گرگان بر طبق آخرين تقسيمات كشوري شامل دو شهر گرگان و سرخنكلاته ، دو بخش مركزي و بهاران،  دهستان  (  استرآباد جنوبي و شمالي،  روشن آباد،  انجيرآب وقرق  )  و 98 روستا مي باشد . مو قعيت طبيعي خاص اين شهرستان موجب تنوع آب و هوايي در نقاط كوهستاني و جلگه اي آن گرديده است . بطوري كه در منطقه كوهستاني همانند قلل شاهكوه و شاهوار داراي آب وهواي معتدل ، سرد كوهستاني و در مناطق جلگه اي و مركزي آب و هواي معتدل و مرطوب مي باشد . رودخانه قره سو از مهمترين رودخانه هاي دائمي در اين شهرستان به شمار مي رود .
شهرستان گرگان 
براساس اسناد و مدارك تاريخي موجود، اين سرزمين از دوره هخامنشيان تا اوايل دوره اسلامي بنام «ايالت گرگان » و بعدها به عنوان يكي از شهرهاي بزرگ و ارزشمند خراسان ( بزرگ ) محسوب شده است . اين منطقه در اوستا بنام « وركان » و « وركانه » آمده است . همچنين در طول تاريخ اين منطقه به نام هاي مختلف از جمله هوركانيه، هيركان، هيركانيه، هركان و … شهرت داشته است .          در نامگذاري آن به «گرگان »، افسانه ها و حكايات فراواني نقل گرديده است .كه از جمله « بناي شهررا به گرگين ميلاد نسبت داده اند لذا به آن گرگان گفته اند كه گرگان از گرگين اخذ شده است » و همچنين گفته شده است كه «هيركان از ويركان گرفته شده است و ويركانا در فرست قديم به معني گرگ است و مي گويند در اوايل سلطنت سلاطين كيان چون اهالي هيركاني تابع سلطنت كيانيان بوده اند واز سلاطين مازندران تمكين نمي نمودند . بنابراين اهالي مازندران از روي استخفاف آنها را گرگان گفته اند كه بتدريج نام گرگان بر آن سرزمين نهاده شد » در اكثريت نوشته ها و منابع دوره اسلامي بويژه از حدود قرن چهارم ه . ق، نام استرآباد در كنار نام گرگان به چشم مي خورد و بدون ترديد استرآباد به عنوان يكي از شهرهاي بزرگ ايالت گرگان مطرح بوده است . در حدود العالم چنين آمده است «استرآباد شهري است بر دامن كوه نهاده، پر نعمت و خرم و آبهاي روان، از وي جامه هاي بسيار خيزد از ابريشم و … » همچنين مقدسي در كتاب خود مي نويسد « آب استرآباد ازجرجان گواراتراست » لسترنج نيز در كتاب خود از استرآباد به عنوان يكي از شهرهاي گرگان قديم ياد مي كند .
وجه تسميه گرگان
در خصوص وجه تسميه استرآباد نظرات و عقايد مختلفي وجود دارد كه مهمترين آنان عبارتنداز : 1- استر به معني استاره است و مربوط به دوراني است كه ستارگان مورد توجه قرار مي گرفته اند و لذا در اين مكان رصدي وجود داشته كه به نام « ستارگان »، « ستاره آباد » معروف بوده است . 2- بناي شهر را به استر ، زن خشايارشاه نسبت مي دهند و به همين سبب آن را استرآباد نام نهاده اند . 3- نام آن شهر را به يوناني « زادرا كارتا » گفته اند كه از دو واژه « زادرا » و « كارتا »  تركيب شده است . زادرا مصحف « ساترا يعني ستاره و « كارتا » به معني آباد است . 4ـ استر به معني قاطر و چهارپا است و مي گويند محل قرق اسب و استر گرگين ميلاد حاكم مازندران بوده است و لذا به آن استرآباد لقب داده اند . در دوره صفويه به سبب سكونت تعداد فراوان سادات، استرآباد به « دارالمومنين » شهرت يافت و در اسفند ماه سال 1316ه . ق نام اين شهر بطور رسمي و قانوني به « گرگان » تغيير و تصويب گرديد . در واقع اين منطقه به لحاظ تاريخي از قدمت طولاني برخوردار مي باشد . حفاريهاي علمي و باستان شناسي در تورنگ تپه (17 كيلومتري شرق شهرستان گرگان ) نشانگر سكونت و حضور ديرين تمدن هاي انساني در حدود 6000 سال قبل از ميلاد بوده است .
وجه تسميه گرگان
در دوره سلطنت اكثريت شاهان اشكاني، گرگان به عنوان يك ايالت بزرگ ، مستقل و آزاد بوده است وبر ضد شاه پارتي قيامهاي مردمي در آن صورت گرفت و در همين راستا دو سفير از اين ايالت به كشور روم رفت . در دوره ساسانيان، 26 شاه محلي، حكومتهاي نيمه مستقل داشته اند كه ايالت گرگان يكي از آنان بود . در دوره امويان (132-41 ه . ق ) يزيدين مهلب گرگان را فتح و ثروت هنگفتي بدست آورد. در برخي از منابع تاريخي به تأ سيس اولين مدارس ايران در طبرستان و گرگان در اوايل دوره اسلامي اشاره شده است . در دوره سلجوقي نزاع ها و جنگها ي مذهبي ( بين تسنن و تشيع ) در اين منطقه صورت گرفت . حمل مغول به ايران و به تبع آن به جرجان، استرآباد و گرگان ويراني شديدي به همراه داشت و گرگان از رونق اقتصادي باز ماند وجميعت رو به كاهش رفت . در عصر ايلخانان مجددا مراكز متعدد بازرگاني محلي در منطقه گرگان فعال بود .           دردوره صفويه به دستور شاه عباس در گرگان بناهاي مختلفي از جمله « دولتخانه » كه بعد ها به كاخ آقامحمد خاني معروف گرديد، جاده سنگفرش كه شرق مازندران را به غرب آن متصل مي نمود، حمام شاه و… تاسيس گرديد و بيگلر بيگي بر آن حكومت مي كرد . در زمان شاه طهماسب ( 1144- 1135 ه . ق ) استرآباد مدتي محل آرايش نيروهاي نظامي و تهيه و تداركات سپاه بود . در اين دوره، سادات نفوذ بسيار يافتند.   
 وجه تسميه گرگان
در اين دوره ، سادات نفوذ بسيار يافتند . استرآباد در عهد زنديه و اوايل دوره قاجاريه باروهاي بلند و مستحكم و چهار دروازه داشت . كه برجهاي ديدباني بلندي بر باروهاي آن قرار گرفته بود . بيرون شهر و پشت باروها خندقي عميق قرارداشت و شهر بصورت قلعه اي غير قابل تسخير در آمده بود در دوره قاجاريه: در اين دوره عمارت هاي دولتخانه تعميرات كلي گرديد و با اضافه كردن چند بنا به« كاخ آقامحمدخاني » شهرت يافت . اين مجموعه محل اقامت آقامحمدخان و ستاد جمع آوري قواي نظامي وي بود . كه در آن دوران جزو محله نعلبندان محسوب مي شد . عمارت دارلاماره و دارالحكومه آن معروف و بسيار زيبا بود . بقيه بناهاي آن كلاه فرنگي ، عمارت عباسخاني و عمارت سليمانخاني ناميده ميشدند . در اين دوران جنگها و نزاعهاي متعدد در كنار مرگ بسياري از مردم به سبب شيوع طاعون ووبا ضربه شديدي به زندگي اجتماعي و اقتصادي منطقه وارد نمود . ستوان الكس بارنز عضو انجمن سلطنتي بريتانيا و مامور عالي رتبه كمپاني هند شرقي درسال 1249 ه . ق ( 1212 ه . ش ) از استرباد ديدار داشت . وي مي نويسد : « شهر طاعون زده است . سال گذشته طاعون شهر را ويران كرد و خيابانها متروك و نيمي از دكانهاو منازل به خاطر فوت صاحبان آن بسته است كل جمعيت 4000 نفر نمي شود .››
 وجه تسميه گرگان
در اوايل دوره قاجاريه، امير علي بيگ با عده اي از بستگان و به همراه قشوني جهت امنيت استرآباد از قره داغ آذربايجان به اين منطقه آمدند و چون شهر ظرفيت اين طوايف و قشون را نداشت توسط حاكم شهر در حاشيه شهر به نام « قبرستان محله » ( سرخنكلاته فعلي ) اقامت گزيدند . آنها از 5 گروه مقصودلو ، تاجيك ، مارزلو ، جلايري و قجرها ( وبقولي جرجاني ها ) تشكيل شده بودند . جمعيت اصلي شهرستان گرگان را  فارسي هاي بومي و مهاجر تشكيل ميدهند با اين حال ميزان قابل توجه اي از اقوام محلي مازندراني، شاهرودي و همچنين اقوام قزاق، ارامنه، سيستاني و تركمن در گرگان و روستاهاي اطراف آن زندگي مي نمايند . با توجه به مركزيت اين شهرستان در استان از سال 1376 بتدريج مراكز متعدد صنعتي ، كشاورزي ، هنرهاي سنتي و … رو به رشد و توسعه نهاده اند . دانه هاي روغني، مركبات، باغات سيب،گندم، جو، پنبه، توليد عسل، پرورش طيور و دام كارخانه هاي پنبه پاك كني، آرد، شير پاستوريزه، انواع قالي هاي تركمني از مهمترين محصولات و صنايع شهرستان گرگان به شمار مي آيد. چهارشنبه بازار از مراكز مهم تبادلات اقتصادي آن به شمار مي آيد .
 جاذبه هاي تاريخي و فرهنگي گرگان
موزه گرگان، موزه كاخ سلطنتي، قلعه خندان، كاروانسراهاي  قزلق، رباط سفيد و ديمه لو، امامزاده هاي ( نور، نه تن، عبدالله، راضيه مرضيه، بي بي سه شنبه ) . مسجد جامع گرگان، مدرسه عماديه، بافت قديم گرگان، خانه هاي قديمي باقري، تقوي، شيرنگي، خراساني، مفيديان، اميرلطفي، فاطمي، شايگان، داوري، ميرشهيدي، عمارت آقامحمدخاني، خانه كبير، حمام قاضي، حمام شاهكوه، سد باستاني نومل، كليساي رباني گرگان، چهارشنبه بازار، بازار نعلبندان، سر در ورودي گرگان، كاخ دادگستري، كاخ اختصاصي گرگان، تورنگ تپه، تپه هاي تاريخي سعدآباد، لمسك، حيدر آباد، محض آباد، جن تپه، تپه پوكردوال، تپه انجيرآباد، تپه خرمالوچال، خرگوش تپه، تپه يرتا، قلعه يساقي، حمام كاسه گردان، تكيه ميدان عباسعلي، تكيه محله درب نو، تكيه محله سر چشمه، تكيه محله نعلبندان، تكيه پا سرو، حمام سر تپه، آزاد تپه، تپه كفشگير، تپه باغ گلبن، قلعه سر تپه، تيزتپه، محوطه النگدره 
 جاذبه هاي طبيعي گرگان
پاركهاي جنگلي ( ناهارخوران، النگدره، هزار پيچ، شصت كلا، قرق، رنگو، گرمابدشت، روستاي ييلاقي زيارت، آبشار دوقلوزيارت، منطقه حفاظت شده و ارتفاعات ييلاقي جهان نما، چشمه آبگرم زيارت، جنگل باران كوه، سدنومل .
جاذبه گردشگری شهرستان گرگان (کاخ موزه) 
جاذبه گردشگری شهرستان گرگان  
۱- کاخ موزه گرگان                                        11- تورنگ تپه                                                         
2- مدرسه عمادیه                                          12- پارک جنگلی ناهار خوران
3- امامزاده نور                                             13- پارک جنگلی قرق 
4- مسجد جامع گرگان                                     14- روستای زیارت 
5- پارک جنگلی النگدره                                  15- ارتفاعات هزار پیچ 
6- جنگل رنگو                                              16- کارونسرای قزلق 
7- جنگل شصت کلا                                        17- روستای چهار باغ  
8- باران کوه                                                ۱8- موزه صنایع دستی گرگان (مجموعه امیرلطیفی)
9- آبشار دوقلوی زیارت 
10- آبگرم زیارت 

شهرستان گنبد كاووس
شهرستان گنبد كاووس با جمعيتي بالغ بر 275649 ووسعت 8/6856 كيلو متر مربع در طول شرقي 10 دقيقه و 55 درجه و 15 دقيقه و38 درجه عرض شمالي واقع است و اراضي آن از سطح دريا 150 متر ارتفاع دارد . اين شهرستان از شمال به جمهوري تركمنستان و از جنوب به شهرستان هاي راميان و آزاد شهر واز شرق به شهرستان هاي مينودشت و كلاله واز غرب به شهرستان هاي علي آباد كتول و آق قلا محدود مي شود . اين شهرستان داراي دو شهر گنبد كاووس و اينچه برون در نزديكي مرز تركمنستان و دو بخش مركزي و داشلي برون ، شش دهستان و 167 آبادي مي باشد وبه لحاظ وسعت ، بزرگترين شهرستان ( با 81/24 درصد از مساحت استان ) استان گلستان محسوب مي شود . گنبد كاووس مركز صحراي تركمن و در ميان دو شعبه اصلي رودخانه گرگان در سوي شمالي و جنوبي ، واقع مي باشد . مناطق جنوبي و شرقي اين شهرستان  با بر خورداري از آب و هواي معتدل كوهستاني داراي اراضي حاصلخيز مي باشد . قسمتهاي شمالي داراي آب و هواي نيمه بياباني معتدل و نيمه خشك مي باشد . نام اين شهرستان از قابوس بن وشمگير ، يكي از حاكمان و دانشمندان آل زيار كه آرامگاه و برج آجري آن در داخل شهر واقع شده ، گرفته شده است و از سال 1316 به اين نام معروف گرديد . 
شهرستان گنبد كاووس
اين شهرستان كه در حال حاضر در كناره شرقي شهر قديمي جرجان بنا شده است ، از تاريخ كهن و ارزنده بر خوردار است . كاوش ها و حفاري هاي علمي در آن نشان مي دهد كه اين شهر به وسعت حدود 1200 هكتار بر روي ويراني هاي شهري بازمانده از دوران اشكاني و ساساني احداث شده و با دو منطقه مهم دهستان و بكرآباد يكي از ايالات و ولايات مهم كشور در دوران ساسانيان و زياريان و سلجوقيان به شمار مي رفته است . اين شهر در دوران اوج و شكوفايي خود ، مهد علم و ادب و صنايع ( سفالگري و شيشه گري و فلزكاري و … ) در جهان اسلام محسوب مي گرديد  
 شهرستان گنبد كاووس
ابن حوقل در مورد جرجان مي گويد : «جرجان به وسيله رودي پر آب و بزرگ به دو بخش تقسيم شده و پلي اين دو بخش را به هم متصل مي سازد ، سمت شرقي آن جرجان و سمت غربي آن بكر آباد و بيشتر ابريشم از بكر آباد بدست مي آيد . و در آنجا خرما ، ترنج ، انجير ، زيتون و ميوه هاي سردسيري و گرمسيري بدست مي آيد . در جرجان رباطي بنام دهستان است . اين دهستان شهري متوسط است و سبزي دارد ومرز تركان غز است .» شكل گيري امروزي شهرستان گنبد كاووس منطبق بر اصول معماري شهر سازي مدرن به شكل شبكه هاي متعدد وبه هم پيوسته شطرنجي و منظم طراحي شده است كه حاصل آن چهار راه هاي فراوان و نزديك به هم مي باشد . شهرستان گنبد كاووس به لحاظ بافت اجتماعي از تنوع جالبي بر خوردار است بطوريكه اكثريت اقوام مهم ايراني را همچون فارس ، ترك آذري ، تركمن ، قزاق ، بلوچ ، سيستاني ، كرد و اقوام محلي شاهرودي و خراساني رادر خود جاي داده است . تركمن ها در اين شهرستان جميعتي قابل ملاحظه اي را دارا مي باشند . شغل اين مردم كشاورزي و دامداري و فعاليت در زمينه هنرهاي سنتي بويژه انواع فرش و دستبافته هاي تركمني ، زيور آلات سنتي ، دستبافته هاي تز ئيني با نقوش سوزن دوزي شده و همچنين پرورش اسب مي باشد . جمعه بازار يكي از مراكز تبادلات اقتصادي اين شهرستان محسوب مي شود . 
مراكز ديدني  گنبد کاووس
جاذبه هاي تاريخي و فرهنگي : در حال حاضر حدود 70 اثر در شهرستان گنبد كاووس در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده است كه بدين لحاظ بيشترين آثار ثبتي را در ميان شهرستان هاي استان دارا مي باشد . مهمترين آثار تاريخي و فرهنگي عبارتند از : شهر باستاني جرجان ، گنبد قابوس بن وشمگير ، ديوار بزرگ گرگان ، امامزاده يحيي بن زيد ، تپه هاي ياريم تپه ، توران فارس ، ملاعلي تپه ، ملك علي تپه ، آبادان تپه ، دانق آتارتپه ، آق تپه ، قره محمد تپه ، تاتارتپه ، گوگ تپه ، قره تپه شمالي و جنوبي ، ابه پلنگ ، بند تپه ، قلاع تاريخي سلطانعلي ، حاجيلرقلعه ، گبري قلعه ، بقعه دانشمند آتا ،  بازارچه مرزي اينچه برون ، مجموعه سواركاري و اسبدواني گنبد كاووس ، بازار روس ها ، جمعه بازار
جاذبه هاي طبيعي گنبد کاووس
تا لاب هاي آلماگل ، آلاگل ، آجي گل ( در شمال گنبد كاووس ) ، دانشمند، ايمر ، بي بي شيروان ، وجود مراتع قشلاقي در شمال گنبد كاووس 
جاذبه گردشگری گنبد کاووس(میل گنبد)
جاذبه گردشگری گنبد کاووس  
1- برج جهانی  گنبد کاووس
2 - بقعه دانشمند 
3- امامزاده یحیی بن زید 
4- خرابه های شهر جرجان 
5- میدان سوار کاری اسبدوانی 
6- سد گلستان 
7- بازارچه مرزی اینچه برون 
8- تالابهای آلماگل،آلاگل،آجی گل
9- یاریم تپه 

 شهرستان علي آباد كتول 
اين شهرستان در حدود 40 كيلومتري شرق شهرستان گرگان واقع شده و با وسعتي در حدود 1160 كيلومتر مربع و جمعيتي بالغ بر 139129 نفر، از شمال به شهرستان هاي آق قلا و گنبد كاووس، از جنوب به استان سمنان و رشته كوههاي البرز، از شرق به شهرستان راميان و خان ببين واز غرب به شهرستان گرگان محدود است. برپايه آخرين تقسيمات كشوري شهرستان علي آباد شامل دو شهر علي آباد و فاضل آباد، دو بخش مركزي و كمالان، چهار دهستان ( كتول، زرين گل، شيرنگ عليا و استرآباد ) و 68 روستا است. اين شهرستان در سال 1357 از شهرستان گرگان جدا و مستقل گرديد. آب و هواي اين شهرستان با توجه به موقعيت طبيعي آن شامل معتدل خزري ، سرد كوهستاني و نيمه بياباني است. اين شهرستان درحدود 90 هزار هكتار جنگل با گونه هايي از درختان نمدار ، توسكا ، بلوط دارد. ارتفاعات در جنوب شهر علي آباد قرار داشته و مهمترين آنان كوههاي شاهوار، چلچلي، زردكمر وزيلان است. همچنين رودهاي بزرگ وكوچكي در اين شهرستان جاري هستند. رودهاي زرين گل، كبودوال، محمدآباد و جادره از مهمترين رودهاي علي آباد مي باشند. كه تمامي آنان به رود گرگان مي ريزند. 
شهرستان علي آباد كتول 
در كتاب سياسي، اجتماعي كتول ( نوشته محمد ابراهيم نظري ) ، واژه كتول از دو واژه اوستايي كته (kate ) و اول ( eul) تشكيل شده است .«كته » به معناي جا ومكان و «اول » به معناي شيب و دره و گودال است وكتول به مجموعه آبادي هايي گفته مي شود كه در درون دره و كوه قرار دارند . عقيده ديگر براين است كه « كتول » نام يك طايفه مي با شد و اين نام بعد از مهاجرت عده اي از امراء و بزرگان لشكري سيستاني به اين منطقه در اواخر دوره صفويه رايج گرديد. چنانكه قسمتي از قشون استرآباد را در زمان شاه طهماسب دوم ( 1135 –1144 ه . ق ) دسته كتول تشكيل مي داد در اوايل دوره قاجاريه كتول به 18 تيره اصلي تقسيم مي گرديد. در دوران ناصرالدين شاه، كتول يكي از 6 بلوك ناحيه استرآباد بود. علي آباد فعلي همزمان با سكونت و حاكميت علي محمد خان به لحاظ اقتصادي و اجتماعي توسعه فزاينده اي يافت در اين گزارش تاريخي به سال 1327 ه . ق ( 1288 ه . ش ) علي آباد كتول اينگونه توصيف شده است : علي آباد حاكم نشين كتول است . عمارت بسيار بزرگ علي محمد خان مفاخرالملك درآن است كه ديوانخانه و حياطهاي متعدد و حمام و اصطبل به سبك جديد ساخته شده است. مردمانش جنگي و نسبت به كلانتر خود مطيع هستند اينها با طايفه دوجي و يموت ( تركمن ) همسايه هستند »
شهرستان علي آباد كتول
در حال حاضر اقوام بومي و مهاجر متعددي در شهرستان علي آباد زندگي مي كنند كه از ميان آنها مي توان به سيستاني ، بلوچ ، تركمن ، آذري ، شاهرودي، كاشمري و سبزواري اشاره نمود. كشاورزي ركن اصلي اين مردم را تشكيل مي دهد. و محصولات اين ناحيه شامل پنبه، دانه هاي روغني، توتون و صيفي جات است. زبان اصلي مردم ، فارسي به گويش كتول است . اقوام مهاجر به زبان و گويش مخصوص به خود تكلم مي نمايند.   از صنايع دستي اين شهرستان مي توان از پالاندوزي ، خورجين دوزي ، قالي بافي ، نمد مالي ، چادرشب بافي ، ابريشم بافي و توليد پارچه هاي پشمي معروف به چوخا نام برد . شهرستان علي آباد كتول به سبب دارابودن منابع و چشم اندازهاي طبيعي زيبا و متنوع همچون ارتفاعات ييلاقي ، پارك جنگلي ، آبشارها، رودخانه ها، تفرجگا هها، دهكده هاي ييلاقي در كنار آثار ابنيه و محوطه تاريخي و فرهنگي ارزشمند، زمينه هاي بسيار مساعدي به منظور جلب گردشگر و معرفي جاذبه هاي طبيعي ، تاريخي و فرهنگي به مسافران را دارا مي باشد .
جاذبه هاي تاريخي و فرهنگي علی آبادکتول 
در حال حاضر تعداد آثار تاريخي و فرهنگي در شهرستان علي آباد كتول كه در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده است 35 اثر مي باشد . مهمترين آنان عبارتند از : پل تاريخي رضا شاهي،  امامزاده هارون بن موسي،  امامزاده الازمن و معصوم آباد،  امامزاده سليمان                 ( ساوركلاته ) مسجد محمديه، كاخ قديمي الله يار خان، تپه هاي تاريخي ياس تپه، نرگس تپه، تپه قلي، شغال تپه، سرخ تپه  تپه پيچك محله ، پلنگ تپه، ازدارتپه، بوزاوغلان تپه، تپه زينب، تپه جان بي بي، شور تپه شرقي غربي، چغندرتپه غربي و شرقي، يونس تپه، گلبن تپه، تپه نوران . 
 جاذبه گردشگری علی آبادکتول(آبشارکبودوال)
جاذبه گردشگری علی آباد کتول  
1- آبشار کبودوال 
2- جنگل زرین گل 
3- امامزاده الازمن 
4- امامزاده ساور کلاته 
5- امامزاده معصوم آباد 
6-امامزاده‌های ماهیان،گنو،زیلان،آخران
7- روستای سیامرز کوه 
8- روستای افراتخته 
9- ذخیره گاه جنگلی افراتخته 
10- ذخیره گاه جنگلی سورکش
11- روستای سیارودبار 
12- آسیاب قدیمی 

شهرستان كلاله 
اين شهرستان در منتهي اليه شرقي استان گلستان واقع شده است  با مساحتي معادل 4962 كيلومتر مربع و جمعيتي بيش از 143938 نفر  از جنوب به شهرستان مينودشت ( و شهرگاليكش ) ، از شرق به استان خراسان شمالي و از غرب به شهرستان گنبد كاووس محدود است . بر اساس آخرين تقسيمات كشوري ، شهرستان كلاله شامل دو شهر كلاله و مراوه تپه ، دو بخش مركزي و مراوه تپه ، شش دهستان ( آق سو ، تمران ، زاوكوه ، كنگور ، مراوه تپه ، گليداغ ) و 231 روستا مي باشد . درباره وجه تسميه كلاله عقيده بر اين است كه به سبب رويش فراوان گل لاله دراين منطقه نام اين شهر ابتدا «گلاله » وسپس به لحاظ راحتي و تسهيل در  تلفظ به كلاله تغيير و معروف شده است . آب وهواي اين شهرستان به سبب دوري از دريا و نزديكي به كوهستان در فصل زمستان خشك وسرد ودر تابستان از هواي متعدل مديترانه اي بر خوردار است . از مهمترين ارتفاعات آن مي توان به كوههاي پيشكمر ، بيلي كوه ، گوگجه داغ و زا وكوه اشاره كرد . همچنين رودخانه هاي زاو ، دوغ ، ساري سو ، آجي سو ، اترك و گرگان در اين شهرستان جريان دارند . 
شهرستان كلاله 
مردم اين شهرستان عمدا“ از قوم تركمن و از ايل گوگلان مي باشند . همچنين اقوام  مهاجر سيستاني ، بلوچ ، خراساني و شاهرودي نيز در تركيب جمعيتي اين شهرستان قرار دارند.  كشاورزي و دامداري از اركان اصلي اقتصاد اين منطقه به شمار مي رود . منطقه مراوه تپه بدليل دارا بودن مراتع وسيع ومرغوب يكي از مناطق عمده پرورش دام محسوب مي شود . از هنرهاي سنتي  اهالي اين شهرستان مي توان به انواع قالي ، قليچه ، نمد با نقش و نگار هاي متنوع و زيبا ، ابريشم بافي (تهيه انواع پارچه هاي ابريشمي )، سوزن دوزي، حصير بافي، پشم بافي اشاره نمود. وجود آثار، ابنيه و محوطه هاي تاريخي و فرهنگي متعدد و متنوع همچون محل كاوش هاي باستان شناسي ديوار بزرگ گرگان، زيارتگاه و گورستان قديمي خالدنبي، آرامگاه مختوم قلي فراغي و دهها اثر ديگر معرف شهرستان كلاله به عنوان يكي از قطب هاي گردشگري در شرق استان گلستان مي باشد . در حال حاضر 22 اثر تاريخي در اين شهرستان در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده است . 
 جاذبه هاي تاريخي و فرهنگي کلاله
كارگاهاي كاوش باستان شناسي ديوار بزرگ گرگان در شمال وشمال شرقي شهرستان به نامهاي قره ديب، يساقليق و قره يسر ، آتشكده ساساني ديوار بزرگ گرگان ، زيارتگاه خالد نبي( خالد بن سنان)، گورستان قديمي خالد نبي ، زيارتگاه امام عبدالله ، آرامگاه مختوم قلي فراغي ، مدرسه و مسجد كريم ايشان ، آرامگاه چوپان آتا ، بقعه اولياء ، غار پل چشمه، غار پلي عليا، قلعه تاريخي چورك، خدرآقا، دخمه محمد حسن و قوشه سو، قبرستان قديمي گرگاندوز، تپه هاي تاريخي قزل امام، كورك، گوگجه، قره قاچ، قره تپه، يارم تپه، كاظم خوجه، تپه هاي پل چشمه، آق امام، آق نوقامي، تپه هاي قوشه سو .آرامگاه مسكين قليچ ،مقبره ابوالقاسم جرجاني 
جاذبه هاي طبيعي کلاله
بخشي از زيبايي پارك ملي گلستان، سر چشمه زاو، آبشار زاو، چشمه آق سو، منطقه شكار ممنوع عزيز آباد،تالاب بيلي كوه،آبشارشارلوق،آبشاربالي قايا
جاذبه گردشگری کلاله (خالد نبی)  
 جاذبه گردشگری کلاله
1-زیارتگاه خالدنبی                                  
2-چشمه زاو
3-چشمه آق سو 
4-مدرسه و مسجد کریم ایشان 
5-زیارتگاه امام زاده عبدالله 
6-آرامگاه مختوم قلی فراغی  

 شهرستان مينودشت 
اين شهرستان با جمعيتي بالغ بر 145201 نفر و مساحت 1576 كيلومتر مربع در فاصله 116 كيلومتري شرق  مركز استان واقع مي باشد . شهرستان مينودشت از شمال به شهرستان كلاله ،از جنوب به استان سمنان ، از شرق به استان خراسان شمالي واز غرب به شهرستان گنبد كاووس محدود است . شهرستان مينودشت شامل دو شهر مينودشت و گاليكش ، دو بخش مركزي  و گاليكش و شش دهستان ( چهل چاي ، قلعه قافه ، كوهسارات ، قراولان ، نيلكوه ، ينقاق ) و 132 روستا مي باشد . اين شهرستان در روزگاري نه چندان دور « حاجيلر » اطلاق مي شده است . حاجيلرها تيره اي از طايفه گرايلوها بوده اند كه در اين منطقه اسكان پيدا كرده بودند . در سفر نامه مازندران آمده است : « محمد حسن خان جلاير در استرآباد اعلام استقلال مي كند و حكومت مركزي براي سركوب اين قيام سپاهي را به منطقه اعزام مي كند ، محمد حسن خان جلايري به محلي بنام قلعه ماران ( منطقه بسيار وسيع ما بين راميان و روستاي قلعه قافه ) متواري مي شود . در آنجا يكي از معتمدين محلي وي بنام « حاجي » مخفيگاه او را به حكومت مركزي نشان مي دهد و شاه وقت به رسم پاداش منطقه قلعه ماران و مناطق مجاور آن را ( كه بعدها حاجيلر ناميده شد ) به او واگذاركرد .» 
شهرستان مينودشت
عده اي نيز بر اين عقيده اند كه مدت زمان محدودي اين منطقه به ‹‹كبودجامه›› و‹‹ سنگر پسرك ›› معروف بوده است . اين منطقه از سال 1369 به جهت وجود طبيعت بكر و چشم اندازهاي بسيار زيباي آن به دشت مينو و نهايتأ مينودشت نامگذاري گرديد . 
شهرستان مينودشت به لحاظ طبيعي به دو قسمت جلگه اي و كوهستاني تقسيم مي شود . اكثريت مردم آن از قزلباش ها مي باشند . قزلباش ها در دوره صفويه و به دستور شاهان صفوي به منظور برقراري امنيت از آذربايجان به اين منطقه كوچانده شدند و بعدها بصورت طايفه اي محلي استقرار و تثبيت يافتند . آنها به زبان تركي تكلم مي نمايند . « تات ها » از جمله طوايف محلي هستند كه عمدتا“ در نواحي كوهستاني زندگي مي نمايند . از ديگر اقوام اين شهرستان مي توان به فارس ، ترك ، تركمن ، سيستاني ، بلوچ ، شاهرودي ، خراساني و كرد اشاره كرد .       فعاليت اقتصادي عمده ساكنان  اين  شهرستان  همانند اكثريت  شهرستان هاي  استان كشاورزي و دامپروري مي باشد. اما از جمله اشتغالات مهم ديگر مردمان اين خطه مي توان به  نوغانداري و  پرورش كرم ابريشم  و توليد پارچه هاي ابريشمي اشاره كرد. همچنين سوزن دوزي هاي زيباي زنان بلوچ و قاليبافي توسط زنان تركمن از ديگر فعاليت هاي اقتصادي و فرهنگي مردم شهرستان مينودشت مي باشد.
جاذبه هاي تاريخي و فرهنگي مینودشت
مراكز ديدنی جاذبه هاي تاريخي و فرهنگي مینودشت : تا كنون 46 اثر از آثار تاريخي و فرهنگي شهرستان مينودشت در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده است ، مهمترين آنها عبارتنداز :  محوطه تاريخي دشت حلقه ( دشت قلعه ) ، محوطه تاريخي بازگير ، غار كيارام ( وسط دل دل ) ، قلعه سليمان بوقه ، قلعه تخت سليمان ، قيزلر قلعه كندسكوه ، محوطه هاي تاريخي خداي قلي ، نرگس لي ، تپه تلو ستان ميس كمرا ، توزه لي و تپه هاي تاريخي شغال تپه ، تپه لته ، قرنلي تپه ، چقور تپه ، تپه آق بابا ، تپه پل ، تپه ميدان دوزين ، تپه آق قميش ، حمام تاريخي خورديماق ، حمام قره سفلو ، غارهاي تاريخي ( دره مبارك آباد ، سيد رشيد ، فرنگ ، الله قلي ، گرا و ، لاكجي ، پيرغار ، )
جاذبه هاي طبيعي مینودشت 
سم تاسم ، سم تشنه آخنه ، سم تاني ، دخمه هاي روان قلق ، كان گي پرم ، تشنه آخنه ، پارك ملي گلستان ، پارك جنگلي آق چشمه ، پارك جنگلي باقرآباد ، پارك جنگلي فارسيان ، موزه حيات وحش ، غارهاي مبارك آباد ، سيد رشيد و فرنگ ، تفرجگاه ماران كوه ، تفرجگاه چهل چاي ، آبشارهاي لوه ، سو ، گلستان وحسينيا ، چشمه دا ل ، ماهي پران ، كمپينگ گلزار .
 جاذبه گردشگری مینودشت(جنگل گلستان) 
شهرستان مینودشت  
 1-آبشار لوه 
2-قلعه بوقوتو 
3-چشمه لال 
4-آبشار گلستان 
5-زیارتگاه پیربخش 
6-غار کیارام 
7-پارک ملی گلستان 
8-پارک و جنگل باقرآباد
9-پارک جنگلی چهل چای یا آق چشمه 
10-موزه حیات وحش پارک ملی
 11-موزه تاریخ طبیعی پارک ملی  

 شهرستان راميان
اين شهرستان با وسعت 73/780 كيلومتر مربع و جمعيت 83209 نفردر  76 كيلومتري ضلع شرقي شهرستان گرگان ودر شش كيلومتري جنوب جاده گرگان – گنبد كاووس واقع مي باشد .از شمال به شهرستان گنبد كاووس، از شرق به شهرستان آزادشهر، از جنوب به استان سمنان و از غرب به شهرستان علي آباد منتهي مي گردد . شهرستان راميان شامل سه شهر راميان، دلند، خان ببين و داراي دو بخش مركزي و فندرسك، چهار دهستان ( دلند، قلعه ميران، فندرسك جنوبي و شمالي ) و 49 روستا مي باشد . در تاريخ راميان و فندرسك  آمده است: ‹‹ اراضي ميان كتول و راميان را كه شامل 23 پاره آبادي است، فندرسك مي نامند .›› اين شهرستان به لحاظ دارا بودن آب و هواي متعدل كوهستاني، داشتن نواحي جلگه اي و كوهستاني، اراضي حاصلخيز كشاورزی، نزديكي به معادن غني زغال سنگ، چشم اندازهاي طبيعي فراوان، آثار، ابنيه و محوطه هاي تاريخي و فرهنگي و وجود تركيب قومي متنوع و متعدد داراي منابع و امكانات بالقوه وبالفعل گردشگري مي باشد.
 شهرستان راميان
بر اساس اسناد و شواهد تاريخي موجود، شهرستان راميان از قدمتي طولاني برخوردار است . اين شهرستان در دورة اشكانيان ( در زمان سلطنت تيرداد دوم ) بعنوان پايتخت ييلاقي و اداري مطرح بوده است. در زمان تصرف ايالت گرگان توسط يزيد بن مهلب به سال 98 ه . ق، محل استقرار حاكم گرگان بوده است. اين شهر در اوايل دوره اسلامي مورد توجه حاكمان و امراء قرار گرفته است. ظاهرا“ در دوره صفويه به سبب مهاجرت گسترده به اين منطقه، تحولي بزرگ در افزايش جمعيت آن شهر ايجاد مي شود. در سال 1181هـ . ق حسينقلي خان قاجار قوانلو پسر محمد حسن خان قاجار به سبب خويشاوندي با اقوام ترك قزلباش رامياني خصوصا“ طايفه قوانلو وارد راميان شد و عمده سپاهيان خود را از ميان تركان برگزيد و جهت بسط حوزه حكومتي خود تمامي جرجان، مازندران و قسمتي از قومس را تصرف كرد و خوانين اين مناطق را مطيع خويش ساخت. از اين پس راميان رسما“ به دارالحكومه او تبديل شد. تا اوايل سلطنت پهلوي اول منطقه راميان و فندرسك توسط خوانين فندرسكي اداره مي شد. با روي كار آمدن پهلوي دوم امور اداري راميان، فندرسك و شاه پسند (آزادشهر ) به اداره املاك كه در رأس آن سروان صارمي قرار داشت، سپرده شد. او با خشونت تمام رعاياي منطقه را به بيگاري و كاراجباري واداشت. در سال 1317 ه .ق در اين شهر، رسما“ « بخشداري » آغاز بكار كرد ودر اسفند ماه سال 1379 اين شهر از شهرستان گنبد كاووس منتزع و به شهرستان ارتقاء يافت .
شهرستان راميان 
شهرستان راميان با ميزان بارش ساليانه 750 تا 800 ميليمتر پر بارانترين شهرستان محسوب مي شود. اين شهر در ميان جنگل و كوهستان واقع مي باشد كه از اين نظر كمتر شهري در استان چنين موقعيتي را ادارا مي باشد. شهر در بين دو رودخانه قره چاي و آق چاي قرار گرفته است. منبع درآمد اهالي آن كشاورزي، دامپروري، نوغانداري و فعاليت در زمينه هنرهاي سنتي ( بافت پارچه ها و دستبافت هاي ابريشمي، گليم بافي و جاجيم بافي ) و محصولات عمده كشاورزي آن برنج ، غلات ، توتون ، صيفي جات و دام و محصولات دامي مي باشد. مردم راميان آشنا به زبان تركي ، فارسي و گويش تركمني مي باشند.  از نقطه نظر نوع تركيب قومي در اين شهرستان اقوام فارس، تركمن، سيستاني، ترك، قزلباش و جمعيتي از اقوام محلي شاهرودي و خراساني سكونت دارند.
جاذبه هاي تاريخي و فرهنگي  رامیان
قلعه تاريخي ماران، قلعه فرمان، حمام قديمي اروج، مسجد سادات، امامزاده پير، تپه هاي تاريخي كاجي، داركلاته، نورآباد
 جاذبه هاي طبيعي رامیان
آبشارشيرآباد،  غارشيرآباد،  چشمه گل راميان، پارك جنگلي آهنگران،  چشمه سيد كلاته  
 جاذبه گردشگری رامیان (گل)
جاذبه گردشگری رامیان 
1- چشمه نیلبرگ    
2- چشمه سید کلاته 
3- چشمه گل رامیان 
4-ارتفاعات قله ماران 
5-آبشار شیر آباد 
6-غار شیر آباد 
7-گل رامیان 
8-پارک جنگلی دلند

شهرستان آزاد شهر  
اين شهرستان با وسعتي معادل  872 كيلومتر مربع ، جمعيتي بالغ بر 99088 نفر دارد و از شمال به شهرستان گنبد كاووس ، از جنوب به شهرستان راميان و استان سمنان و از شرق به شهرستان مينودشت و از غرب به شهر دلند محدود مي شود. شهرستان آزادشهر شامل دو بخش مركزي و چشمه ساران، چهاردهستان   ( نظام آباد، چشمه ساران، خرما رود شمالي و جنوبي ) و 58 روستا مي باشد. با توجه به قرار گرفتن آزادشهر در محل تلاقي مسيرهاي شاهرود ، بجنورد ، گرگان و گنبد كاووس و واقع شدن آن در كنار شاهراه بزرگ تهران ـ مشهد و همچنين جاده ترانزيتي حمل و نقل كالا به كشورهاي آسياي ميانه، اهميت موقعيت جغرافيايي آن شهرستان را دوچندان نموده و قابليت هاي فراواني جهت توسعه گردشگري ايجاد نموده است . براساس مدارك مكتوب تاريخي، آزادشهر در دوره صفويه به « شاه فسند » معروف بوده است. اين شهر كه بعدها به نام « قره تكن » نيز معروف شده بود از فروردين سال 1342 به شهر «شاه پسند » نامگذاري گرديد . در سال 1358 با پيروزي انقلاب اسلامي، نام آن به آزادشهر تغيير يافت . 
شهرستان آزاد شهر  
در وقفنامه خواجه مظفرالدين بتكچي به تاريخ 909 ه . ق« شاه فسند » را درحوزه كبودجامه معرفي مي نمايد . « … وقف كرد و تصدق فرمود حضرت مشاراليه تقبل الله منه آنچه در تحت تملك و قيد تصرف او بود الي هذا الازمان و آن همگي و تمامي قريه معروفه و مشهوره شاه فسند ست از تومان كبودجامه استرآباد من اعمال جرجان›› موقعيت روستايي اين شهرستان در سه منطقه كوهستاني ، كوهپايه و جنگلي و جلگه اي و دشت سكونت دارد .در حال حاضر در شهرستان آزادشهر اقوام گوناگون همچون فارس، تركمن، سيستاني، بلوچ، ترك و كرد زندگي مي نمايند. آب و هواي معتدل كوهستاني واراضي مستعد آن موجب كشت انواع محصولات زراعي گشته است . از محصولات عمده آن ميتوان به گندم، جو، دانه هاي روغني، برنج و پنبه اشاره كرد.
 جاذبه هاي تاريخي و فرهنگي آزادشهر
تپه تاريخي بسيجيان، تپه تاريخي روزه،  نرگس تپه، ياس تپه، بقعه متبركه محمدبن زيد، زيارتگاه آق امام، مدرسه تاريخي خوش ييلاق
جاذبه هاي طبيعي آزادشهر  
پارك جنگلي آزادشهر، پارك جنگلي نوده، كمپينگ اقامتي
 جاذبه گردشگری آزادشهر(آق امام)
جاذبه گردشگری آزادشهر
 1- آق امام 
2- پارک شهر 

شهرستان آق قلا 
اين شهرستان در 15 كيلومتري شمال مركز استان واقع شده و با وسعتي در حدود 1763 كيلو متر مربع و جمعيتي بالغ بر 106118 نفراز سوي شمال به جمهوري تركمنستان، از جنوب به شهرستان گرگان، از شرق به شهرستان علي آبادكتول و گنبد كاووس و از غرب به كمش تپه ( گمشيان ) و شهرستان بندر تركمن محدود است . براساس آخرين تقسيمات كشوري ، شهرستان آق قلا شامل دو شهر آق قلا و انبارالوم، دو بخش مركزي و شمگير، 5 دهستان ( آق التين، شيخ موسي، گرگان بوي، مزرعه شمالي و جنوبي ) و 74 آبادي مي باشد. شهرستان آق قلا در سال 1379 از گرگان جدا شده و مستقل گرديد. اين منطقه در طول تاريخ دوره اسلامي نامهاي مختلفي به خود گرفته است. عده اي معتقدند كه نام اصلي آق قلا «‌ اسپي دژ » بوده است كه در دوره آل زيار به منظور جلوگيري از تهاجم چادر نشينان آسياي مركزي ، شهري با دژهاي محكم ساخته شد و نام آن را «اسپي دژ » نهادند. سپس در حمله تيمور ويران و در زمان شاه طهماسب اول مجددا بنا گرديد و «‌ مبارك آباد »‌نام گرفت و در دوره سلطنت پهلوي اول به « پهلوي دژ » تغيير نام يافت و بعد از انقلاب اسلامي به « آق قلا يا آق قلعه » ( قلعه سفيد ) معروف گرديد . عده اي نيز بر اين باورند كه شهر آق قلعه توسط شاه عباس در سال 1020 هـ . ق  در سفري كه به مازندران و استرآباد داشت ، بنا گرديد.
 شهرستان آق قلا 
دژ مبارك آباد دروازه هاي بزرگي از چوب و آهن داشت و تا سال 1300 ه . ق ( زمان سلطنت ناصرالدين شاه ) آباد و پر رونق بود ولي با مهاجرت ايل قاجار به تهران از رونق افتاد. دروازه هاي آن يكي رو به شمال و ديگري در جنوب بردهانه پل ( آق قلا ) واقع شده بود.    محمد علي قورقانچي ( صولت نظام ) درسال 1300 ه . ق آق قلا را چنين توصيف مي كند : « در اين قلعه در زمان شاه شهيد ناصرالدين شاه هميشه يك فوج سرباز وعده اي توپچي و سوار در آن ساخلو بودند و صحراي يموت هميشه امنيت داشت. تلگراف خانه ، حمام و سربازخانه  تعمير كلي شده و در اين تعميرات كه همه ساله فرض واجب بود از اين قلعه حفاظت مي شد» جمعيت عمده اين شهرستان را تركمن ها       ( ايل يموت ) تشكيل مي دهند. بعد از انقلاب اسلامي اقوام مهاجر سيستاني و بلوچ در برخي از روستا هاي آن ساكن شده و جمعيت آنها روي به ازدياد ميباشد. فعاليت اقتصادي عمده آنها كشاورزي ، دامداري و هنر هاي دستي است. از مهمترين محصولات كشاورزي آن مي توان به گندم، جو، دانه هاي روغني، هندوانه، خربزه اشاره كرد. همچنين در اين شهرستان فعاليت در زمينه هنرهاي دستي همچون قاليبافي و دستبافت هاي تز ييني، سوزن دوزي، نمد مالي ، زيورآلات سنتي ، پشتي بافي نسبت به ديگر مناطق تركمن نشين از اهميت و رونق بيشتري برخوردار است. پنج شنبه بازار از مهمترين مراكز عمده تبادلات اقتصادي اين شهرستان به شمار           مي رود ، در اين روز تمامي محصولات عرضه مي شود و در شهرشور و هيجان دل انگيزي حاكم است . 
جاذبه هاي تاريخي وفرهنگي آق قلا  
در حال حاضر 34 اثر در شهرستان آق قلا در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده است كه عمده آن را تپه ها و محوطه هاي تاريخي و باستاني تشكيل مي دهند. مهمترين آنان عبارتنداز : پل آق قلا، دژ آق قلا، ديوار بزرگ گرگان، محوطه هاي تاريخي و فرهنگي ذكر ياي نبي، گل تپه و تپه هاي تاريخي اوركت تپه، شاه قلي تپه، مجموعه تپه هاي تاريخي سد وشمگير، تپه مرادياتان، تپه دورت بورك، گوگ تپه، تپه قلاجه، يلقي تپه، تپه حكيمي، قلعه تپه، تپه مال بازار، قوش تپه، گميش تپه  تپه منگلي، قيزلر قلعه، تپه هاي اونق يلقي، تپه هاي اوچ تپه، تپه هاي بدراق نوري
 جاذبه هاي طبيعي آق قلا
گل فشانهاي اينچه، قارني يارق و نفتيلجه
جاذبه گردشگری آق قلا 
 جاذبه گردشگری آق قلا
1- پل آق قلا 
2- سد وشمگیر 
3- تالاب اینچه 
4-گل‌فشانهای‌قارنیارق،  اینچه،نفتیجه

شهرستان تركمن  
اين شهرستان در حدود 38 كيلومتري شمال غربي شهرستان گرگان واقع شده و داراي 121933 نفر جمعيت و مساحتي معادل 1576 كيلومتر مربع است . از شمال به جمهوري تركمنستان، از جنوب به شهرستان هاي كردكوي و بندرگز، از شرق به شهرستان هاي گرگان و آق قلا واز غرب به درياي خزر منتهي مي گردد. خط ساحلي اين شهرستان با درياي خزر 55 كيلومتر مي با شد. شهرستان تركمن شامل سه شهر بندرتركمن، كميش تپه و سيمين شهر، دو بخش مركزي و گميشان، سه دهستان ( جعفرباي جنوبي، غربي و شرقي ) و 60 روستا مي باشد . شهرستان بندرتركمن در منطقه اي هموار و عاري از برجستگي هاي طبيعي واقع شده است ارتفاع اين شهرستان از سطح دريا پايين ترمي باشد. مناطق شمالي اين شهرستان به دليل نزديكي به بيابانهاي جنوبي تركمنستان و دور از رشته كوه البرز، آب و هواي معتدل نيمه خشك دارد. و نواحي جنوبي داراي آب و هواي معتدل و مرطوب مي باشد. خليج گرگان و شبه جزيره ميانكاله و رودخانه هاي گرگان و قره سو در محدوده اين شهرستان واقع مي باشند. در سال 1306 ه .ش به دستور رضا شاه و به علل سياسي بناهاي اوليه اين شهرستان در بخش نيزار و با تلاق مقابل جزيره آشوراده احداث گرديد. به گفته اسدالله معيني « شهر بندرتركمن در ابتداي قرن حاضر در كشاكش برخورد رضاخان و ايلات و عشاير تركمن از سوي ديگر به وجود آمد. منابع تاريخي پيدايش اين شهر را در سال 1306 و 1307 ه . ش ذكر كرده اند. اين شهر ابتدا بندر شاه ناميده مي شد و بعد از انقلاب اسلامي به بندر تركمن تغيير يافت . »
 شهرستان تركمن 
اين منطقه از سابقه نسبتا طولاني و ارزشمندي برخورداراست. آبسكون يكي از حوزه هاي قابل توجه در طي تاريخ بوده است در قرن چهارم هجري ، آبسكون بازار بزرگي جهت دادو ستد ابريشم داشت و بندر مهم تجارتي درياي خزر بود روي همين اصل برخي درياي خزر را درياي آبسكون نيز گفته اند . با رتولد عقيده دارد « بندر آبسكون در محل گميش تپه واقع شده بود». ابوالفداء در كتاب خود مي نويسد « آبسكون، بندر جرجان است » حمدالله مستوفي نيز مي گويد « مغولها هنگام حمله و به علت دشمني با خوازرمشاهيان، آب جيحون را از خوارزم برگرداندند و به درياي خزر اتصال دادند سپس آب دريا بالا آمد و آبسكون در دريا پنهان شد » « جزيره آشوراده » يكي ديگر از مناطق تاريخي و با اهميت اين شهرستان مي باشد. نام آشوراده نامي تركمني است واز « آشور » به معناي آنسوي و « آدا » به معناي جزيره تركيب يافته است. طول اين جزيره در حدود 3 كيلومتر است اين جزيره باقي مانده چندجزيره كه در گذشته نزديك هم بودند، است. از اسكله تا جزيره 3كيلومتر راه دريايي است  كه با قايق طي مي شود جمعيت اين جزيره را  از تركهاي آستارا و آذربايجان تشكيل مي دهند. تركمن ها به اين جزيره ،  « مال آشر » مي گويند. منوچهر ستوده در كتاب خود مي نويسد « آشوراده كه به معني جزيره آشور است 3 جزيره است، يكي بزرگتر، ديگري متوسط و سومي كوچك است … جزيره بزرگتر ايستگاه بحري روسها است » . آشوراده در دوره قاجاريه و پهلوي اول از نظر نظامي واقتصادي اهميت فراواني داشت
شهرستان تركمن  
در زمان رضا شاه عمليات احداث اسكله نيز آغاز گرديد و تا سال 1310 ه .ش مورد بهره برداري قرارگرفت. اين اسكله 73 متر و 13 متر عرض داشت . اتصال راه آهن سراسري به بندرشاه باعث رونق شهرنشيني در آن گرديد . اكثريت ساكنين اين شهرستان را تركمن ها تشكيل مي دهند . صيد ماهي در كنار دامداري و كشاورزي از منابع مهم درآمد اهالي اين شهرستان به شمار مي آيد . همچنين بافت انواع قالي ، قاليچه و پشتي و ديگر دستبافته هاي تز ئيني توسط دختران و زنان تركمن از ابزار مهم رشد صنايع دستي در اين شهرستان حكايت مي كند . بازار اين شهرستان به « دوشنبه بازار » معروف است كه در اين روز به سبب خريدو فروش، چهره و سيماي اجتماعي شهر تغيير و شكوه خاصي به آن مي بخشد . شيلات وكارخانه كنسرو خاويار آشوراده در حاشيه اين شهر قرار دارد . در واقع شهرستان تركمن با برخورداري از آب وهواي معتدل خزري، دارابودن انواع جاذبه هاي طبيعي ( درياي خزر، جزيره آشوراده، تالاب گميشان ، وجود آثار ، ابنيه و محوطه هاي تاريخي وفرهنگي، داشتن قابليت تبديل به عنوان يكي از دروازه هاي ارتباط دريايي استان با كشورهاي حاشيه درياي خزر ، وجود صنايع شيلات ( صيد و پرورش انواع ماهيان غضروفي و استخواني و توليد خاويار )، وجود منابع غني نفت و گاز در شمال شهرستان و بستر درياي خزر، وجود شبكه ريلي، توليد انواع محصولات كشاورزي، دامداري و فعاليت اهالي در زمينه هنرهاي سنتي بويژه فرش تركمن از قطب هاي مهم گردشگري استان گلستان محسوب مي شود .
 جاذبه هاي تاريخي وفرهنگي تركمن
تاكنون 33 اثر از آثار تاريخي و فرهنگي شهرستان تركمن در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده است . از مهمترين آنان مي توان به موارد ذيل اشاره نمود : ديواربزرگ گرگان ( در شمال گميشان )، قيزلر قلعه، پادگان قديمي روسها ( آشوراده )، امامزاده آق امام، گورستان قديمي آق امام ، پل داش كوفري ، زيارتگاه بهاءالدين نقشبندي،  تپه هاي تاريخي گوگجه ، آلتين تپه ، شاه تپه ، لطيف خوجه ، سقر تپه ، خرگوش تپه ، پامق تپه ، گليجه، تپه گري، تپه قرني يارق، تخماق تپه، قليچ خوجه ، قارقي ، قره تپه ، سولي تپه ، محوطه هاي قلاجيق بزرگ ، بافت قديمي گميشان ، مجموعه گردشگري اسكله بندر تركمن ، مجموعه سواركاري بندرتركمن ، كومه هاي چوبي صيادان در ساحل درياي خزر ، كارخانه تهيه و توليد خاويار  
جاذبه هاي طبيعي ترکمن 
تالاب گميشان، جزيره آشوراده، گل فشان نفتلجه ( درشمال گميشان )، خليج گرگان، شبه جزيره ميانكانه 

 جاذبه گردشگری ترکمن
جاذبه گردشگری ترکمن(اسکله)
۱- جزیره  آشوراده                                         
 2- تالاب گمیشان 
3- اسکله بندرترکمن 
4- پادگان روسها 
5- قدمگاه بهاء الدین نقش بندی  

 شهرستان كردكوي 
اين شهرستان داراي جمعيتي بالغ بر 70203 نفر و مساحتي معادل 818 كيلومتر مربع مي با شد. شهرستان كردكوي كه در حدود 25 كيلو متري غرب گرگان واقع شده است و از شمال به شهرستان تركمن، از جنوب به رشته كوههاي البرز شرقي و استان سمنان، از شرق به شهرستان گرگان واز غرب به شهرستان بندر گز محدوداست. بر اساس آخرين تقسيمات كشوري اين شهرستان درسال 1358 ه .ش از شهرستان گرگان منتزع و شامل يك شهر ( كردكوي ) و يك بخش ( مركزي ) وسه دهستان  چهاركوه، سدن رستاق  شرقي و غربي و 32 روستا گرديد. اين شهرستان داراي آب و هواي معتدل خزري و از نظرناهمواري به سه ناحيه كوهپايه اي ، جلگه اي و كوهستاني تقسيم مي شود. و از مهمترين ارتفاعات آن مي توان به كوههاي چهلستان، ميلانه، تركه چال، خوشبي كاني، رادكان، باري كوه، سنگ تراشان، وزمه كوه، درازنو، پلاشو و جهان نما اشاره كرد. همچنين با توجه به موقعيت طبيعي آن، رودخانه هاي متعددي در اين شهرستان با جهت جنوب به شمال جريان دارند.  از مهمترين اين رودها مي توان از رودخانه قره سو ،  شعبات زواردشت ، غار محله، مياندره، سركلاته، ساليكنده، بالاجاده نوكنده، يلوار، شموشك و شصت كلاته يساقي نام برد.
شهرستان كردكوي  
براساس نوشته ها واسناد تاريخي دراوايل حكومت صفوي و بويژه در زمان شاه عباس جماعتي از ايلات مختلف كرد از كردستان به مناطق مازندران و استرآباد كوچانده شدند. در زمان نادرشاه و بعد از آن جمعيت قابل ملاحظه اي از آنها در تعين منطقه (كردكوي ) استقرار و سكونت دائم اختيار نمودند. همچنين برخي نيز معتقدند به علت استقرار اكراد و سربازان كرد در اين منطقه ، ابتدا به آن « كردمحله » و سپس به لحاظ توسعه جمعيتي و جغرافيايي به آن « كردكوي » گفته اند . براساس يك گزارش تاريخي، كردكوي در حدود سال 1327 ه . ق   « داراي دكاكين و چند حمام و مسجد بود و 6000 نفر جمعيت داشت. بناهاي اين قصبه از چوب ساخته ميشد وعده زيادي در كومه ( خانه هاي چوبي و گل مالي شده ) مي زيستند. هر مرد يك يابوي باركش داشت . اغلب آنها اسلحه داشتند » اكثريت مردم اين شهرستان در مناطق جلگه اي و كوهپايه اي زندگي مي كنند و زبان رايج مردم شهرستان كردكوي تبري مي باشد. در واقع غير از اكراد جمعيت اين شهر تركيبي از خاندان هاي مختلف از جمله عقيلي ، غريب ، كشير ، مازندراني ، كيا ، سادات ، حسيني ، يزدي ، صلبي و … است. رابينو در سال 1289 ه . ش تعداد خاندان هاي كرد محله ( كردكوي ) را 31 خاندان بر مي شمارد. كشاورزي از اركان مهم اقتصادي اين شهرستان محسوب مي شود. پنبه ، سويا ، گندم و برنج بهترين محصولات كشاورزي آنها را تشكيل مي دهد .
شهرستان كردكوي  
از صنايع دستي شهرستان كردكوي مي توان به نمدمالي، حصيربافي، بافت چادرشب هاي محلي، جوراب و دستكش هاي پشمي و محلي اشاره كرد. 
درشهرستان كردكوي جداي از جاذبه هاي طبيعي متنوع و زيبا، آثار، ابنيه و محوطه هاي تاريخي و فرهنگي بسياري وجود دارد كه در حال حاضر 28 اثر آن در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده است .
جاذبه هاي تاريخي وفرهنگي کردکوی
برج رادكان، جاده تاريخي شاه عباسي، شهر باستاني تميشه، ديوارتاريخي تميشه، قلعه بانصران، امامزاده روشن آباد، امامزاده چهار كوه، امامزاده النگ، امامزاده هزار منزل، امامزاده جعفر تيشر، خانه مير كاظمي، تپه هاي تاريخي بالان تپه، شاهده، انارتپه، تپه گيلاني، مرز تپه، تپه النگ، چازتپه و محوطه هاي تاريخي موزيلايه، بانصران، قلعه طاق، قلعه شاه نشيني، سقاخانه رادكان، توسكا پل، سلطان تپه، وزير تپه، تپه جهان نما، نرگس تپه، بانو سرا تپه، نارنج قلعه، سقاخانه ولاغوز، تپه هاي تاريخي انارك تپه، شيرعلي 
 جاذبه هاي طبيعي کردکوی
دهكده ييلاقي درازنو، دهكده ييلاقي جهان نما و دهكده هاي كوهستاني رادكان و كندآب، غارهاي ( دارتپه، يخچال، گنج خانه، اژدرغار و جهان نما )، پارك جنگلي امام رضا (ع)، آبشار دو آب، آبشار ميان لنگه، پارك جنگلي كردكوي
جاذبه گردشگری کردکوی (جهان نما)
 جاذبه گردشگری کردکوی
۱-آبشار دو آب      
2- امامزاده روشن آب 
3- امامزاده چهار کوه 
4- امامزاده هزار منزل 
5- امامزاده النگ
6- میل رادکان 
7- جاده و پلهای شاه عباسی 
8- پارک جنگلی امام رضا (ع)
9- دهکده توریستی درازنو 
10-دهکده توریستی جهان نما 
11-غار گنج خانه 
12- غار جهان نما 
13- دهکده رادکان و کنداب
14- دیوار و شهر تاریخی تمیشه   

اماکن تاریخی استان
 غار كیارام
 آق تپه
تورنگ تپه  
 یاریم تپه
دیوار تاریخی گرگان  
 مسجد جامع گرگان
 مدرسه عمادیه
مدرسه و مسجد كریم ایشان 
 برج (گنبد) قابوس
برج رادكان  
  امامزاده اسحاق (نور)
 امامزاده روشن آباد
بنای امامزاده روشن آباد در حدود 15 كیلومتری بین راه گرگان و كردكوی در نزدیكی روستای سركلاته شموشك و دو رود محله و در وسط باغ مشجر و قبرستان واقع شده است. این بقعه دارای رواق و حرم چهارگوش و گنبد ساقه دار و مدور است. صندوق روی مرقد دارای تاریخ 879 ه.ق بوده و در دو لنگه نفیس آن نیز به 869 ه.ق است.
امامزاده یحیی بن زید  
آرامگاه مختومقلی فراغی  
آرامگاه مختومقلی فراغی شاعر و عارف نامی و یكی از مفاخر فرهنگی كشور در محلی به نام آق تقه یا آق تقای (دشت سفید) بین مراوه تپه و كرند و در 155 كیلومتری شمال شرق شهرستان گنبد كاووس قرار دارد. احداث آرامگاه مختومقلی فراغی متعق به عصر حاضر می باشد كه سبك طرح نقشه آن آمیزه ای از گل وحشی و آلاچیق تركمنی است
 گیاهان دارویی
گیاهان دارویی
اوكاليپتوس :درختي است مرتفع با چوبي سخت وبا دوام ودير پوسنده پوست ساقه اي آن قهوه اي مايل به زرد وبه سهولت از ساقه جدا مي شود برگهاي درختان جوان پهن وكوتاه است رنگ آن ابتدا سبز مايل به كمي ابي كه بتدريج سبز مايل به سفيد مي شود ودر درختان مسن برگ دراز وباريك ورنگ آن سبز مايل به زرد است اين درخت در مناطق مختلف به صورت وحشي مي رويد.
 پر سياوش: گياهي است علفي كه بر ديوار هاي كهنه ي صخره ها مي رويد برگهاي آن كوچك وميخي شكل وعطر ضعيف دارد رنگ برگ ها سبز تند است رگبرگ هاي مياني به رنگ بنفش است.  
 گل گاو زبان :گياهي است يكساله ،با ساقه هاي علفي كه ارتفاع آنتا پنجاه سانتيمتر مي رسد رنگ ساقه سبز پريده وداراي كركهاي سخت مي باشد برگهاي آن نيز كركدار وپهن وسفت است گل هاي آن به رنگ آبي آسماني وبه شكل خوشه اي سرساقه ها نمودار مي شود.. 
 گل ختمي:گياهي است خودرو كه بيشتر در مزارع وزمين هاي آبي مي رويد وارتفاع آن تا 5/1متر نيز مي رسد ساقه آن گرد وسبز رنگ وپوشيده از كركهاي نرمي ا ست برگهاي آن ضخيم زاويه دار وداراي كرك هاي سخت ورنگ آن آبي آسماني است .

 گیاهان دارویی
گل بنفشه :در حاشيه هاي جنگلها ،بيشه ها وجويبار ها مي رويد گياهي است پايا كه رنگ گلهاي آن بنفش يا آبي ارغواني ويا سفيد ف عطري نافذ دارد كه بعد از خشك شدن هم باقي مي ماند برگهاي آن كاملا بزرگ وداراي دمبرگي دراز وريشه آن رشته رشته وپر ميوه است .
 گل محمدي :درختچه اي است كه ارتفاع آن به شصت سانتمتري تا يك متر مي رسد بر روي ساقه اين درخت دو نوع خار ديده مي شود ،بعضي ازآنها نسبتا بزرگ وخميده ونوك تيز وبرخي ديگر نازك وكوچك است گلهاي آن منفرد وبه رنگ صورتي پررنگ وعطري بسيار مطبوع دارد .
گل نسترن :گياهي است خودرو كه در حاشيه جنگلها وبيشه ها وگودالها واماكني نظير آنها روئيده مي شود ارتفاع آن گاهي تا سه متر مي رسد برگهاي آن منقسم به پنچ تا هفت برگچه يي كرك داراست وگلهاي آن به رنگ سفيد يا صورتي است .
 نعناع : گياهي است علفي وپايا ، داراي ساقه هائي بر دونوع خزنده وزيز زميني است كه در نوع خزنده آن در محل گره ها ريشه هاي نا بجا بدرون زمين نفوذ مي كند واز سمت مقابل يك شاخه قائم وبرگدار وكوچك خارج مي شود . برگ هاي نعناع متقابل ،بيضوي،نوك تيز ودندانه دار وكمي پوشيده از كرك است .

گیاهان دارویی 
كرچك :گياهي است كه در اقصي نقاط ايران پرورش مي يابد داراي ساقه بلند وارتفاع آن تا دو متر نيذژز مي رسد برگهاي آن بيضوي پهن ودندانه دار دانه هاي آن روغني ودر پوسته شبيه فندوق مي باشد. 
کنگر :گياهي علفي وپايا با برگهاي متباوب وخاردار وبريده وازگونه هاي خاردار تا تاري بشمار مي ايد گلهاي آن صورتي رنگ وشبيه خار تا تازي است ودر اقصي نقاط كوهستاني ودشتهاي استانهاي شمالي كشور مي رويد.
گل بابونه :گياهي است علفي وكوچك وپر شيب به ارتفاع 10سانتي متر كه در چمنزازر ، باغ ها وزمين هاي غيز زراعتي مي رويد ساقه آن ساده وخوابيده واستوانه اي شكل وبه رنگ سبز مايل به سفيد وداراي برگهاي كوچك ومتناوب با بريدگي يلريك ومنظم وپوشيده از كرك است .
خاك شي :اين گياه وحشي در نقاط مختلف ايران مي رويد ارتفاع آن به بيست سانتمتر تا يك متر مي رسد برگهاي آن بريدگي هاي بسيار دارد گلهاي آن به رنگ زرد وروشن است ودانه هاي آن كه ميوه آن محسوب مي شود ريز وقزمز رنگ است.

گیاهان دارویی  
زنجبيل :گياهي است علفي به ارتفاع 5/1 الي 2متر خودرو كه در چمنزار ها مي رويد . برگهاي آن بزرگ وداراي دمبرگ دراز وشكل برگ بيضوي نوك تيز وپوشيده از كركهاي پنبه اي شكل است گل آن زرد رنگ است ورنگ ميوه آن مايل به قهواي است.
زعفران: گياهي است چند ساله با ريشه پيازي ، ابتدا ساقه از  آن بيرون آمده وگل مي كند وبعد برگهاي آن پيدا مي شود .گلها پس از دو روز از بين مي رود وپس از آن بصورت كلاله اي مي رويد كه داراي تار هاي پيچيده وقرمز رنگ كه همان زعفران است .
زيتون : درختچه اي است با برگ هاي سبز دائمي كه به حالت وحشي واصلاح شده در نقاط مرطوب مي رويد ارتفاع آن تا حدود 5الي 6متر نيز مي رسد ودر شرايطمساعد ارتفاع آن تا 12متر نيز مي رسد پوست اين درخت صاف وبه رنگ خاكستري كه مايل به سبز است چوب آن سخت وبا مقاومت جلا پذيري است برگهاي آن به وضع متقابل بر روي ساقه ظاهر مي شود وظاهر بيضوي وداز نوك تيززدارد .گلهاي ان كوچك وسفيد رنگ ومجتمع وبه صورت خوشه هاي متعدد است. ميوه آن بيضوي شكل وگوشت دار وبه رنگ سبز تيره وداراي هسته اي سخت مي باشد. 
بادام كوهي :درختچه اي است كه ارتفاع آن حداكثر به دو متر وحداقل به هفتاد سانت مي رسد .برگ هاي آن شبيه بادام وباريكتر است از يك ريشه چندين شاخه يك جا مي رويد . ميوه آن شبيه بادام اما ريز تر وتلخ است.

 غذای های محلی
غذا های محلی ایام عید نوروز 
سرغلبیلی، حلوا ماج، کلومبو، قطاب، پادزاری، نون زنجفیلی و رشته به رشته .
کئی پلا  kai pela  : برنج، کدو زرد شیرین، روغن، نمک، فلفل و زردچوبه

اسفناج ته چین : اسفناج، گوشت گوسفند یا مرغ، رب انار، روغن، پیاز، نمک ، فلفل، زردچوبه

مرجی پلا : برنج، گوشت چرخ کرده، عدس، رب گوجه، آب نارنج، نمک، فلفل، زردچوبه

گزنه آش : حبو بات ( نخود، لوبیا، عدس )، برنج، برگ گیاه گزنه، سیر داغ، ترشی آب انار، با قلا خشک، و سپس نمک و فلفل به آن اضافه می کنند.

آش آبغوره : برنج، لپه، سبزی گشنیز و برگ اسفناج یا برگ چغندر ریز شده، پیاز داغ، سیر داغ، نعناع داغ، و سپس به آن نمک، فلفل و زردچوبه به آن اضافه می کنند .

غذا های محلی ایام عید نوروز  
قرتو : در منطقه مینودشت قرلباش ها این غذا ها را بصورت آبگوشت تهیه کرده و کشک به آن اضافه  می نمایند.

شیلان : این غذا نیز توسط قزلباش ها تهیه می شود و مخصوص روز عاشورا است . ترکیبات آن عبارت است از گندم، گوشت، برنج و زردچوبه

ال زو ته چین : متداول ترین خوراک محلی مردم حوزه شهرستان علی آباد است که ماده اصلی آن را نوعی گیاهی وحشی که در گویش محلی به آن ‹‹ ال زو ›› ( el zoo )  می گویند، درست می شود.

سیر ته چین : برگ سیر را همراه با روغن تفت می دهند سپس لابلای برنج آبکش شده می گذارند. این غذا عمدتا در فصل زمستان و در میان اهالی منطقه علی آباد کتول رایج است.
نوروز 
نوروز خوانی 
از گذشته دور با فروکش کردن سرمای زمستان و نزدیک شدن بهار و تجدید حیات طبیعت، پیک های نوروزی روستاها و شهرهای کوهپایه ای البرز، دشت گیلان، مازندران، گرگان(استراباد)، شهرهای خراسان و آذربایجان، همدان، فارس و دیگر نواحی ایران با اجرای مراسم، بازی های نمایشی، خواندن اشعار و ترانه هایی در وصف بهار و نوروز، به عاشقان طبیعت بشارت آمدن نوروز را می دادند.
در گرگان نوروزخوانان از دهه دوم اسفند بتدریج از مناطق اطراف وارد شهر و روستاهای منطقه استراباد می شدند و معمولاً تا دو سه روز مانده به عید یعنی تا قبل از روز «عرفه» کار خود را به پایان می رساندند. آنها که معمولاً دو نفر و به ندرت سه نفر بودند، از صبح تا اوایل تاریکی در کوچه های شهر و روستاها در حالیکه بچه های کوچه ها و محلات شهر آنها را همراهی می کردند، مشغول نوروزخوانی بودند و به ندرت اتفاق می افتاد که «پی خوان» به عنوان «فانوس کش» فانوسی روشن را در دست می گرفت و در محله سبزه مشهد تا اندکی از شب گذشته هم به کار خود ادامه می دادند.
اساس کار نوروزخوانان استرابادی، خواندن اشعاری در وصف بهار، طبیعت، مدح پیامبر و ائمه و ... بود. گاه گریزی هم به مدح صاحبخانه و افراد خانواده اش می زدند و برای انها فی البداهه آرزوی رفع بلا، بیماری و بهبود حال بیمار احتمالی آنها، شوهر دادن دختران دم بخت، داماد کردن پسرها، آرزوی سفر به مکه، کربلا و مشهد کرده و در پایان صاحبخانه را تشویق به دادن جنس و پول می نمودند. آنها چون پیام آوران شادی، بهار و تجدید احیاء طبیعت، زندگی نو و ... بودند، همیشه از طرف صاحبخانه ها مورد مهربانی و عنایت واقع می شدند.

نمونه ای از نوروز خوانی به گویش استرابادی:  
اول بگم بسم الله/ صاحبخانه بسم الله، بسم الله
خِبردار که بهار آمِده/ آهو به لاله زار آمِده
گرفته روش اواز زیارت / مِدِه خدا نیاز رِ حاجت
زِده تُرجه به شاخ دار / بهار خُو رفته شده بیدار
باز به خُو مِرِه زمستان / تُمام شد برف و بارش و باران
بهار آمِده، بهار آمِدِه/ آهو به لاله زار آمِدِه
زِده تُرجه گل به هر خانه / خانه تان بی بِلا مانِه
آوُرده بهار رِ نوروز / آمِده امروز و رفت دیروز
بده مُشتُلُق نوروز رِ / جیجو زِدیم چند روز رِ
بشه درد و بِلا دور از خانِت/ بشه خُشی، روز تا نامشانِت
بهار آمِده، بهار آمِدِه/ آهو به لاله زار آمِدِه
لغات استرابادی به کار رفته در این سروده:
روش: راه افتادن. زیارت: نام رود و روستایی در جنوب گرگان
تُرجه: شکوفه نورس. جیجو: دور زدن، گردش کردن

 حاجی فیروز
در استرآباد قدیم(گرگان فعلی) حاجی فیروزها از اواسط اسفند به تدریج در کوچه و خیابان پیدا می شدند و پیام فرارسیدن سال نو را جلوی تمام مغازه ها و خانه ها به آگاهی مردم می رساندند. آنها با پوشیدن پیراهن و شلوار قرمز، کفش یا گیوه نوک تیز منگوله دار، کلاه دراز شیپوری منگوله دار، صورت و دست های سیاه کرده، با زدن دایره زنگی اشعاری با صدای بلند می خواندند و تقاضای پول می نمودند. یکی از اشعار معروف آنها که در شهر استراباد و مناطق اطراف آن خوانده می شد چنین بود:

حاجی فیروز 
ارباب خودم سلام علیکم
ارباب خودم سرتو بالا کن
ارباب خودم منو نگاه کن
ارباب خودم بز بز قندی
ارباب خودم چرا نِمخندی
بشکن بشکنه، بشکن
من نِمشکنم، بشکن
اینجا بشکنم یار گله دار

 خانه تکانی
از مفیدترین ره آورد این جشن باستانی، تمیز کردن تمامی نقاط خانه توسط مردم بود. در بین استرآبادی ها امر خانه تکانی که گاه «قُندازی» و «خانه وَرچینی» هم نامیده می شد، بسیار با اهمیت تلقی می گردید، طوریکه باورهای متعددی درباره آن داشتند. زنان و دخترانی که «خاله خو رو و خو رفته» (تنبل) بودند، ولی «دس جنبان و دَدو بَدو کننده» (پرتحرک) بودند، از حدود 20 روز مانده به عید به تدریج کار شست و شو و تمیز کردن خانه را اغاز می کردند. آنها اعتقاد داشتند که استفاده از افراد تنبل در خانه تکانی، موجب کم تحرکی و در نهایت کم برکتی در سال نو می شود.
شستن «حوض چارپَل وَلغاز اِفتاده»(حوض چهارگوش، کثیف و قورباغه افتاده) و «اوُرا»(آب راه) خانه و خالی کردن لجن های رسوبی آن مورد توجه شدید بود چرا که می باید آبهای مصرفی به همراه «شیطان» از اوُرا خانه بیرون می رفت.
«چُکُلیدن تُمام سولاخ سُمبه ها و سُمبِ سو» خانه با دو نوع مایع کاملاً ضد عفونی کننده انجام می گرفت. یکی نفت بود که معمولاً تیپ متوسط و اشراف جامعه شهری از آن بهره می بردند و دوم آب ولرمی که از سر شب صابون کله قندی شاهرودی را درون آن رنده کرده و می گذاشتند تا صبح کامل حل شود سپس استفاده می کردند.
تمام «قنُو»های داخل حیاط(گودی های حیاط گلی)حتماً می باید از آب باران جمع شده تهی می گردید. خانم های سن بالا اعتقاد داشتند یکی از جاهایی که «شیطان کُلو مُکُنه» همین چاله های پر آب شده درون حیاط است. که جداً مرکز آلودگی، انواع میکروب و نیز تجمع حشرات بود.

 خانه تکانی
«بَندِ کُلو» یا تارعنکبوت از جمله موارد مورد حساسیت خانم ها و مخصوصاً مردان خانه بود. زیرا اعتقاد داشتند یکی از اشکال تغییر چهره شیطان، عنکبوت است. بنابراین با «جارو دست بلند» این تارها را به دقت روبیده و محو می کردند.
«اَفتُو دادن لحاف رختخواب» از جمله موارد شاخص دیگر در حوزه بهداشت خانواده بود.
به طور کلی خانه تکانی به چند دلیل اعتقادی انجام می گرفت که دو مورد آن بسیار مهم می نمود. نخست «در کردن شیطان از خانه» و دوم «پاپیچ نشدن فقر و مرض» در سال نو برای افراد خانواده.

 سبزه 
توجه به سبزی و سبزه در بین استرآبادی ها در ایام عید، حداقل در چهار مورد مشاهده می شد:
1- سبزه سفره هفت سین
2-سبزی پلو شب عید و روز عید
3-دسته سبزی یا برگ سبزی که شخص شگون بعد از سال تحویل به خانه می آورد
4- توجه به طبیعت تازه و در حال سبز شدن در مراسم سیزده بدر
البته به آب دادن سبزه در روز سیزده به در خود مسئله ی جداگانه ای داشت.

آداب قبل از تحویل سال نو در گرگان و استرآباد 
الف: قبل از تحویل سال، به اندازه یک مشت بزرگ خمیر درست می کردند و لای پارچه ای می پیچیدند تا تبدیل به خمیر ترش برای پخت نان در سال نو بشود. زیرا بدین گونه بر برکت خانه برای سال جدید می افزودند.
ب: قبل از تحویل سال نو هیچ کس نمی باید با کسی قهر می بود، چون «بدشگون» محسوب می شد. بنابراین با «کاسه همساده کردن» یعنی پختن چیزی مثل آش، خوراکی و یا چند شیرینی خانگی و فرستادن به خانه طرف مقابل، پیام آشتی می دادند. اگر آن خوراکی پلو بود به آن «آشتی چلو» می گفتند.
پ: اگر تحویل سال نو به تاریکی شب می افتاد، حتماً می باید چند شمع یا چراغ لاله یا چراغ لمپا(گردسوز) یا فانوس روی سکو، مطبخ، گوشه حیاط و داخل مستراح و طویله روشن می کردند. البته «سو کردن» این وسایل روشنایی در شب های عرفه کهنه و نو(عرفه مرده ها و عرفه زنده ها) هم در خود شهر استرآباد و روستاهای مختلف از جمله شاهکوه، ساور، دنگلان، محمدآباد، حیدرآباد، چالگی، نومل، نوده، منطقه کلاله، سرخنکلاته، معصوم آباد، منطقه کتول، رامیان، مینودشت و . . . هم مرسوم بود.

 
ت: اندکی قبل از تحویل سال، خانم ها سعی می کردند در مطبخ(آشپرخانه)، دهانه ظرف یا کیسه برنج، آرد و چند خوراکی پر مصرف خانه را باز بگذارند، چون باور داشتند که بدین گونه «رزق و روزی» را در سال نو زیاد کرده و وارد خانه می کنند.
ث: حدود یک ساعت قبل از ساعت تحویل، آبی را گرم می کردند تا بلافاصله پس از شنیدن «توپ تحویل سال» رشته در آن ریخته و برای نهار روز اول عید غذا درست کنند. این امر «رشته طول عمر را زیاد می کرد».
ح: دختران دم بخت را به طور نمادین از خانه بیرون می کردند تا با پا در میانی یکی از «زنان سفید بخت همساده» به خانه برگردانده شوند. بدین گونه در سال نو شوهر پیدا می کردند و از خانه بیرون می رفتند.
ج: داخل یک سینی مسی را با آب زعفران دعای «یا مقلب القلوب ...» نوشته و سر سفره هفت سین می گذاشتند تا پلو اولین نهار (روز اول عید)را روی آن ریخته و صرف کنند. این کار علاوه بر افزایش برکت، سلامتی هم برای افراد خانه در سال نو می آورد.

 
خ: گروهی از مردم شهر استرآباد قبل از تحویل سال نو سری به امامزاده نور می زدند و پس از خواندن دعا و طرح حاجات خود، بلافاصله به خانه برمی گشتند. بعضی از خانم ها هم تاب بعد از تحویل سال می ماندند و به دعاخوانی ادامه می دادند. در غرب شهر و در بین چند روستای بلوک «سدن رستاق» مردم به روشن آباد که به آن «مصاده» (معصوم زاده) می گفتند، می رفتند.
چ:برای تحویل سال نو سر و دست و پا را حنا کردن در بین اکثر مردم رواج داشت. اگر تحویل سال نو در روز بود، حنا بستن شب انجام گرفته و با بستن پارچه روی قسمت های حنا شده، می خوابیدند و قبل از طلوع خورشید به حمام می رفتند.
د: شب عید می باید «تکتکانو اوُزان گُوارِه بچه رِ تُکان داد» یعنی جغجغه آویزان بر گهواره بچه را شب عید می باید به منظور اعلان پایان سال کهنه تکان می دادند.
ر: شب تحویل سال می باید سبزی پلو ماهی مخصوصاً «ماهی مُسمی» یا ماهی شکم پر می خوردند. در بعضی از روستاهای کوهستانی ایالت استراباد شب عید رشته پلو می خوردند. مثلاً در شاهکوه، دوزین و رادکان رشته پلو با گوشت «دست گوسفند» می باید می پختند تا در طول سال «دستشان در زراعت و محصول بلند و پر برکت شود». در شاهکوه آش کشک هم می پختند که می باید حتماً در کاسه سفید ریخته می شد. 

شگون عید 
مردم استراباد و روستاهای اطراف آن ، معمولاً شخص مورد شگون خود و خانواده اش را از میان پدر بزرگ یا مادر بزرگ، یکی از بچه های فامیل، همسایه و مخصوصاً یکی از فرزندان خویش انتخاب می کنند و وی را پیام آور سلامتی، برکت و گشایش در کارها می دانند. به هر صورت «شکون» پس از ورود به خانه بلادرنگ بر سر سفره هفت سین می نشست و دهان خود را با شیرینی، شیرین کرده و «عیدانه شگون» را که پول عیدی مخصوص وی، و لای قرآن بود، دریافت می کرد. تعدادی از خانواده ها پارچه شلواری یا جوراب هم به او هدیه می دادند. در ضمن گاهی به همراه شیرینی سر سفره هفت سین، یک لیوان شیر نیز به او هدیه می شد.
این شگون در میان روستاهای بلوکات غرب و شرق استراباد «شِگین»، «شیگین» یا شگیم نامیده می شد. آداب آن هم در کل به یک شیوه عمل می گردید. ولی در بعضی از جزییات تفاوت هایی دیده می شد. در منطقه کلاله (تقریباً منتهی الیه شرق ایالت استراباد) و نیز بندرگز شگون پس از استخاره با قرآن انتخاب می شد. او(فرد شگون) قبل از تحویل سال به یکی از امامزاده ها می رفت و پس از تحویل سال با دادن پول به خادم آن و گرفتن سبزه، به همراه قرآن، یک شاخه کوچک درخت پرتقال و یک کاسه آب بسوی خانه می آمد و مستقیم بر سر سفره هفت سین می نشست. اعضای خانه او را می بوسیدند و به او تخم مرغ رنگی، پارچه، جوراب و یا پول می دادند.

 در کنار سفره هفت سین
در گذشته دور استرابادی ها اقلام مربوط به هفت سین خود را درون کاسه و «دوری» (بشقاب های) چینی، بلوری(که تجار از روسیه می آوردند)، برنجی و سفالی می نهادند. این ظروف هم خود بر روی پارچه ای ترمه ای، زری و یا مخملی که درون یک مجمع مسی سفید شده پهن بود، چیده می شدند. سپس در زمان سال تحویل کل این مجمع بر روی یک سفره تمیز که در وسط اطاق مهمانی پهن بود، قرار می گرفت. چنانکه تا همین چند دهه پیش در روستاهای شاهکوه، رادکان و حوالی مینودشت و رامیان رواج داشت. «سفره عیدی» هم که وسایل شیرینی، آجیل، نقل، گلاب، و . . . بر روی آن چیده می شد، در وسط همین اطاق پهن می گردید، تا در زمان دید و بازدید مهمانان به دور آن بنشینند. اما برای تحویل سال، غیز از شگون خانواده، همگی می باید در زمان «توپ در دادن سال گردشی» پاک و تمیز در کنار سفره هفت سین با «رخت و جامه عیدی» می نشستند، و گرنه شخص غایب در سال آینده آواره می شد. این مسئله در بسیاری نقاط رعایت می گردید غیر از مازندرانی ها که به خارج از خانه رفته و مراسم ویژه ای را برگزار می کردند. در منطقه استراباد به هنگام تحویل سال چند نکته می باید حتماً رعایت می گردید:
1-«صُم بُک» یعنی کاملاً سکوت حاکم می بود و گرنه در سال نو «خانه بازار مِسگَرا مِشُد» یعنی دچار پریشانی و شلوغی می گردید.

در کنار سفره هفت سین 
2-چَمبِلوک کندن(نیشگون گرفتن) و زَمبُلُغ و نوتِرینگ زِدن (با انگشت محکم به کسی زدن) حتی به عنوان شوخی مموع بود زیرا سبب گزیدگی، مثلاً مار گزیدگی در سال جدید می شد.
3- چُندِلَک(بر کف پا نشستن) کراهت داشت.
4- چشم کوریک(چرت زدن) خوشایند نبود.
5-تیلی پیلی یا حیکم دُوا کردن(مداوا کردن زخم یا بیمار) «بد یُمن» و «آمد نداشت».
با رعایت این آداب همگی منتظر تحویل سال می ماندند. با تحویل سال یکباره هلهله شده و همگی از جا جسته و آماده پذیرایی از شخص شگون می گشتند. با آمدن او بار دیگر هلهله سراسر خانه را فرا می گرفت. روبوسی ها، عرض «مبارکا»، عیدی دادن ها و گرفتن ها، دهان شیرین کردن، تقسیم «مرغانه رنگی» سر سفره هفت سین مخصوصاً آن هایی که سهم بچه های خانه بود و ... ادامه می یافت.

در کنار سفره هفت سین 
مادر بزرگ ها اگر زنده بودند، وگرنه مادر خانه بلافاصله درب و پنجره های اطاق ها و مطبخ را برای مدت کوتاهی باز می کردند تا شیطان و نیز هوای سال کهنه بیرون رفته و هوای سال نو جایگزین شود. به علاوه آنها پودرقند یا آرد را به مقدار خیلی کم در فضای کوچکی از اطاق میهمانی و یا چهارگوشه حیاط می پاشیدند تا «سفیدبختی درون خانه بیاد». و نیز آنها به همه اعضای خانواده حتماً حداقل یک نقل می خوراندند و بر کف دستان یا جلوی لباسشان با گلاب پاش، گلاب می پاشیدند.
مورد جالب آنکه در بعضی از روستاهای استراباد از جمله شاهکوه، با اعلام تحویل سال، زنان که اکثراً بافنده بودند، چرخ های بافندگی و ریسندگی خود را همچون منطقه آلاشت مازندران برای چند لحظه به حرکت در می آوردند و حتی بعضی به کار بافندگی و ریسندگی موقتی می پرداختند این کار نمادی از تحرک و برکت برای بهبودی وضع مالی خانوار بود که زنان هم در تأمین آن دخیل بودند
 نیایش قبل از تحویل سال
خانه تکانی، قهر نبودن با همنوع «چُندلک نزدن و اخم نکردن» در باورهای استرابادی ها بی ارتباط با این الزام به کارهای نیک توصیه شده نبوده است. دادن شیر چایی به تازه عروس خانواده که به «عید دیدنی شومار و شو پییَر» یا همان مادرشوهر و پدرشوهر می آمد نیز بی ارتباط با استفاده از «میزد» در گذشته در بین ایرانیان باستان نبوده است.
اما شاخص ترین مسئله خواندن دعا و انجام نیایش قبل از سال تحویل بود که بعدها با ورود مسلمانان به ایران، دعای یا مقلب القلوب... در بین ایرانیان از جمله استرآبادی ها رواج یافت.
در استرآباد پس از خواندن این دعای ساعت تحویل توسط بزرگ خانواده، او بلافاصله قرآن را می گشود و هفت سوره یا هفت آیه را که با کلمه سلام آغاز می شد، را قرائت می کرد. به اعتقاد آنها خواندن این آیات، مشکلات، بلاهای آسمانی و زمینی و نیز شیطان(اهریمن) را از محیط خانه و خانواده دور کرده و سلامت و آرامش را در سال نو برای اعضای خانواده به همراه می آورد.

 لباس ترکمن
 پوشاک سنتی ترکمن ها 
یکی از عناصر مهم فرهنگ مادی ترکمن ها که پویایی، اصالت و ارزش ذاتی و زیبایی ظاهری خود را در تمامی شرایط زمانی و مکانی حفظ و زنده نگه داشته است، پوشاک می باشد.این پوشاک با زیور آلات سنتی مربوطه که از رنگ های ویژه وزیبایی برخوردار است دارای تنوع و تعدد مطلوبی می باشد که نگاه هر بیننده ای را به خود جلب می نماید. پوشش آن بر حسب مقتضیات  جغرافیایی، شرایط اجتماعی، اقشار اجتماعی، سن افراد و وضعیت تاهل متفاوت است.
 پوشاک زنان و مردان ترکمن:
سرپوش زنان : چاشوcasov روسری ابریشمی نسبتا ضخیم زنان ترکمن بوده است وبه رنگهای قرمز و سبز با طرح های مربع شکل و خطوط افقی و عمودی در رنگ های متنوع است. این سرپوش امروزه فقط در مراسم عروسی استفاده وبا آن سر و روی عروس را می پوشانند.
 پوشاک سنتی ترکمن ها
سرپوش مردان :
تلپکTeLPeK:
کلاهی معمولی که از پوست بره سیاه به نام قره گل تهیه می شود و کم پشم و مجعد می باشد این نوع کلاه دارای شکل نیم دایره است و عمدتا جوانان از آن استفاده می کردند. نوع دیگر آن از پوست گوسفند تهیه می شودو معمولا مردان مسن و به اصطلاح ((یاشولی ها))(yasholi )از آن استفاده می کردند.و به نام های پخور تلپک pokhur – telpek و سلکمه تلپک selkme telpek  نیزمی گویند.
 موسیقی محلی
 موسیقی سنتی ترکمن
نوازندگان ترکمن را ‹‹ سازنده ›› ( یعنی آن که ساز می زند ) و خوانندگان را باخشی  (baxshi) می نامند. از آلات موسیقی ترکمن می توان به دو تار ( تامدرا )، کمانچه ( قجق  ـ  qejq ) ، قاووز ( QAVOOZ   )، تویتک( toitek  ) ( نی )، ویدی بوغین ( yedi boqin ـ نی هفت بند ) اشاره کرد اما مهمترین آنان دو تار و کمانچه محسوب می شوند. موسیقی در ترکمن صحرا از دیر باز به عنوان یک رکن معنوی در زندگی مردم منطقه حضور داشته و عمدتا بوسیله باخشی ها که سند زنده تاریخ این خطه هستند حفظ و اشاعه یافته است.

 موسیقی سنتی کتولی
این موسیقی به لحاظ رایج و متداول بودن آن در میان ساکنین کتولی شهرستان علی آباد بنام موسیقی کتولی معروف است. اساس ساختار آن مبتنی  بر سه مقام آوازی به نام های هرائی، راسته مقام و کله کش است که هر یک از این مقامات در زمان های مختلف  بر حسب ذوق و استعداد هنری خوانندگان و نوازندگان به اشکال مختلفی اجرا شده است که پس از شکل گیری و تثبیت به نام آن هنرمند، خوانده شده است که از جمله آنان می توان به مقام علی محمد صنم، یحیی گالش و حسنخانی اشاره نمود .

محرم 
 آداب عزاداري
در استان گلستان اقوام متعددي چون بومي ها، شاهرودي، كاشمري ، نيشابوري، ترك،ترکمن  قزاق، قزلباش، سيستاني، بلوچ، مازني در كنار يكديگر زندگي مسالمت آميزي دارند و اين اقوام هريك در ايام محرم با عادات و آداب خود به عزاداري مي پردازند.  در اين زمينه برخي از آيين ها و مراسمي كه در بين همه اقوام به نوعي رواج دارد بيان مي گردد كه مي توان به روضه خواني، نذورات ماه محرم، مراسم علم بندان، تعزيه و شبيه خواني اشاره كرد. وجود تكايا در محلات قديمي و بازارهاي شهرهاي قديمي به ويژه در گرگان نشان از آن دارد كه معمولاً در هر محله اي يك تكيه است كه عزاداران شب ها در آن گرد هم جمع مي شوند و به عزاداري مي پردازند. همچنين برخي از ساكنان هر محله منبر كوچك دو پله‌اي در خانه دارند كه در طول دهه اول محرم و روز اربعين، در بزرگ ترين اتاق منزل قرار مي دهند و قبل از فرارسيدن محرم نيز با واعظي هماهنگ مي كنند كه دراين ايام به منزل آنان آمده و پس از سخنراني به ذكر مصايب و مناقب امام حسين (ع)و يارانش بپردازد. در اين مراسم و مجالس روضه خواني حضور  زنان پر رنگ تر بود اما در روستاها روضه خواني و منبر های هاي خانگي توسط افراد متمول روستا داير مي گردید و در نوبت صبح و يا عصر پيش از نماز مغرب و عشاء برگزار مي شد. يكي ديگر از مراسم ماه محرم نذورات اين ماه است كه به اشكال گوناگون ادا مي شود.
 آداب عزاداري 
دراين خصوص نذر قرباني كردن گوسفند هنگام ورود علم، نذر قرباني كردن گوسفند در روز عاشورا و تحويل به مسجد و يا تكيه محل جهت استفاده در غذاي حسيني، همراه شدن در خرج و مخارج ايام محرم به صورت دادن پول نقد يا غيرنقدي كه متداول ترين آن تهيه برنج و گوشت مراسم است از آن جمله مي باشد.تعزيه خواني و شبيه خواني نيز از جمله آداب ماه محرم است هر چند متاسفانه امروزه تا حدودي به فراموشي سپرده شده و تعزيه خوانان زبردست و ماهر دار دنيا را وداع گفته اند. پيش از اين در استان گلستان دو دسته تعزيه خواني و شبيه خواني وجود داشته است كه ساكن شهر و روستا بودند و بيشتر در تاسوعا و عاشورا و اربعين حسيني اقدام به اجراي تعزيه خواني و شبيه خواني مي كردند.از سوي ديگر يكي از نشانه هاي مهم سوگواري براي شهداي كربلا در اين منطقه علم و يا طوق است كه مردم گلستان در عصر روز پنجم محرم مراسم علم يا طوق بندان  وسلام دادن علم  بصورت زنجیر زنی که امروزه در روستای سرکلاته کردکوی در روزتاسوعا (نهم محرم )برگزار می شود .
دسته های زنجیر زنی وسینه زنی به هر خانه اي كه مي رسند اگر اهالي آن خانه نذري داشته باشند دستمال، روسري و يا شالي به علم مي بندند و اسفند دود مي كنند كه بنوعی نذزی خود را بجا میآورند  

آداب عزاداري 
اوج مراسم عزاداري دسته هاي سوگواریدر روز وعصر تاسوعا آنها در خيابان ها و كوچه ها به زنجيرزني مي پردازند، سپس مراسم پامنبري آغاز مي شود و اين مراسم تا نماز مغرب و عشاء ادامه دارد. 
در مراسم مذكور كه بيشتر در محلات قديمي گرگان برگزار مي شود خانواده هاي گرگاني منبر خود را بيرون از درب منزل قرار مي دهند، تا هركسي نذري دارد شمعي روشن كند و بر روي آن قرار دهد. 
گرگاني ها اعتقاد دارند اگر كسي شمع روشن كند و بر روي چهل منبر بگذارد حاجتش برآورده مي شود، همچنين پختني ويژه روز تاسوعا در اين شهر قورمه سبزي است. 

دسته چوبی
 دسته چوبی
سنت عاشورایی دسته چوبی در محلات قدیم گرگان مانند سرپیر، دباغان، سبزه مشهد و میخچه گران رواج بسیار داشت که بر اثر مرور زمان به فراموشی سپرده شده بود اما چند سالی است که مجددا احیا شده است.
وقتی این دسته ها وارد محلات می شدند درخواست نقت، پارچه و نذرو نیاز می کردند و به قولی بعد از دم گرفتن مجددا حرکت می کردند و شعر می خواندند.
محله میخچه گران هر ساله در شب پنجم محرم این مراسم را برگزار می کند به این صورت که با دسته های چوبی که آتش بر روی آن است به محلات دیگر مانند سبزه مشهد و نعلبندان می روند.
همچنین در شب دوازدهم محرم که شب سوم شهادت امام حسین (ع) به حساب می آید مردم محلات قدیمی که در بالا ذکر شد با دردست گرفتن چوب یا نی و یا نیزه به محلات دیگر رفته و اشعار عاشورایی و ذکر حسینی می خوانند.

 دسته چوبي
یکی از این اشعار اینست که: ما غلامان علی شب دوران می زنیم / تیر بر فرق یزید نا مسلمان می زنیم...
از گردن خود دین ادا می کنم امشب / جان را به فدای شهدا می کنم امشب
گفتني است عزاداران حسيني به هنگام پخت حليم به كمك همديگر رفته و در هم زدن حليم به هم كمك مي كنند و برخي نيز پاي ديگ شمعي برمي افروزند تا حاجت شان برآورده شود. مردم سوگوار همچنين شب عاشورا تا صبح در مساجد و تكايا بسر مي برنند و به ياد شب وداع امام حسين (ع) با يارانش تا پاسي از شب به عزاداري و قرآن خواني مشغولند و صبح عاشورا پيش از نماز صبح و برآمدن خورشيد، مردمي كه در مسجد هستند بصورت دسته هاي عزاداري همراه با علم مسجد و يا تكيه به خيابان ها و كوچه ها روانه مي شوند. در روز عاشوراي حسيني نيز دستجات زنجيرزني و سينه‌زني به صورت جداگانه و به شكلي خاص با نظم و ترتيب در برابر ديدگان هزاران عاشق و شيفته امام حسين (ع) در مزار شهداي شهرستان گرگان واقع در امامزاده عبدالله (ع) گرگان به عزاداري مي‌پردازند. پس از برگزاري اين مراسم دستجات عزداراي به صورت مجتمع در قدمگاه حضرت ابوالفضل‌العباس (ع) (ميدان عباسعلي) گرگان گردهم آمده و به ياد ظهر روز عاشورا نماز جماعت ظهر و عصر را اقامه مي‌كنند
دسته چوبي 
همچنين در اولين شب از شهادت امام حسين (ع) مراسم شب شام غريبان آن امام بزرگوار با شور و حالي خاص در بين مردم به ويژه جوانان گرگان برگزار مي‌شود 
زنان نيز از خانه ها به دنبال اين دسته ها حركت كرده و تمامي افراد اين بيت را با حزن و اندوه و سينه  مي خوانند :
اي صبح روسياه به چه روي مي شود سپيد 
                                         امروز حسين تشنه لب مي شود شهيد  
اين دسته هاي عزادار هرچه به وقت اذان صبح نزديك مي شوند آرام آرام به مسجد برمي گردد تا نماز صبح را به جماعت اقامه كنند، پس از آن، در مسجد و يا تكيه صبحانه صرف مي كنند و حدود ساعت 8 صبح دوباره در مسجد دور هم گرد مي آيند و دسته زنجيرزني تشكيل مي شود. 
اين دسته به همراه ديگر عزاداراني كه آنها را همراهي مي كنند به منزل چند تن از اهالي محل مي روند كه سفره پذيرايي از عزاداران حسيني را از قبل مهيا كرده اند وبا شيربرنج از آنها پذيرايي مي شود و به زيارت اهل قبور و درگذشتگان مي روند. 
 دسته چوبي
نماز ظهر عاشورا اوج ارادت عزاداران به حق تعالي و اهل بيت عصمت و طهارت (ع) است كه بشكل باشكوهي در شهرها و روستاهاي استان به جماعت اقامه مي شود   همچنين در عصر عاشورا گروه هاي تعزيه خواني در نقاط مختلف به اجراي تعزيه روز عاشورا مي پردازند. شام غريبان آخرين مراسم دهه اول محرم محسوب مي شود كه پس از اقامه نماز مغرب و عشا آغاز مي شود و پس از آن، دسته هاي سينه زني حركت خود را شروع مي كنند و با رفتن به محلات و كوچه هاي مختلف شهر و روستا و از ظلمي كه مردم كوفه به اهل بيت پيامبر (ص(  نموده اند  با حضرت زينب(ع) و كاروان كربلا سوگواري و همراهي مي كنند ،در اين مراسم مردان به دو دسته تقسيم مي شوند و در اشعار خود بيت اول يك رباعي را دسته اول و بيت دوم را دسته ديگر مي خوانند و نيز در بخشي از مراسم به آرامي مي نشينند، بر سر  مي زنند و مي خوانند
آه و وايويلا زاده زهرا مگر امشب شام غريبان است و آن گاه با با ضربات كوبنده ايستاده بر سينه مي‌زنند جوانان بني هاشم بياييد علي را بر دو خيمه رسانيد يا حسين 
در هنگام برگزاري مراسم شب غريبان، مراسم دسته چوبي نيز برگزار مي شود و اعتقاد دارند وقتي خبر شهادت امام حسين(ع) به مردم ايران رسيد چون اسلحه خاصي نداشتند به خونخواهي چوب برداشته و قيام كردند. 
 بازی های محلی
لپر بازي يا خانه بازي
شرح بازي:
لپر بازي  يك بازي دخترانه است وعمدتا بين سنين 7 الي 8 ساله وبه صورت 2تا 4نفره انجام      مي شود . ابتدا در مكان بازي مربع  هايي با استفاده از زغال ويا گچ مشخص مي كنند كه تعداد مربع ها  6 يا 8 خانه اي است . ويك نيم دايره اي در خارج از خانه ششم يا هشتم ترسيم مي كنندكه اصطلاحا به آن جهنم مي نامند هريك از بازيكنان در حاليكه  تخته سنگي به ابعاد تقريبي كف دست در اختيار دارند كه در غرب استان به لپر مي نامند با شمارش يك تا صد ويا تر خشك انداختن سنگ تر شده شروع كننده بازي شروع مي شود  فرد بازي كن سنگ لپر را در اولين خانه بازي قرار        مي دهد ولي لي كنان از داخل هريك خانه هاي ترسيم شده بدون اينكه پايش روي خط هريك از خانه قرار گيرد از داخل هريك از خانه ها عبور مي كند واز روي خانه جهنم سنگ لپر به خارج از جهنم عبور مي دهد بدون اينكه از داخل ان عبور كند به صورت لي لي كنان مي پرد بدين ترتيب بازي ادامه پيدا مي كند بدون هيچ گونه لغزش وخطايي تمامي خانه هاي بازي تصاحب مي كند در صورت خطا وقرار گرفتن پاي بازي كن روي خط هريك از خانه ها بازي به فرد ديگر واگذار مي شود .
لپر بازي يا خانه بازي 
اگر بازيكن بدون لغزش وخطا تمامي خانه ها از خودش بكند در آخرين مرحله از بازي با چشمان بسته  از خانه به خانه عبور مي دهد( كه در اين مرحله  حركت بصورت لي لي كنان انجام نمي شود )بعد از پايان بازي فرد بازي كن خانه ي را در اختيار مي گيرد كه بازي كنان بعدي حق عبور از ان را ندارند كه مي بايست به صورت لي لي كنان از روي خانه فرد مذكور بپرند ولي فرد صاحب خانه در خانه خود مي تواند استراحت كند .سپس از روي ديگر خانه ها به صورت لي لي كنان بازي را ادامه مي دهد فردي خانه اي براي خود انتخاب مي كند سعي مي كند در جاي حساس انتخاب كند كه بازي كنان بعدي به سختي بتوانند از روي آن بپرد و فرد ديگري كه همانند بازيكن قبلي برنده خانه شده پس از طي مراحل شروع كننده بازي، سعي مي كند در كنار فرد اول بازي كن خانه ي براي خود انتخاب كند تا در دوره هاي بعدي بازي براحتي ادامه بازي دهد.بدين ترتيب بازي ادامه پيدا مي كند تا اينكه فردي از  از بازي كنان   كه  خانه بيشتري تصاحب كند آن فرد برنده بازي منصوب مي گردد كه از بازي كنان  خانه براي خود انتخاب نكردند ويا تعداد خانه ها نسبت به فرد برنده بازي  كمتر است سواري مي گيرد .

لنگه بازي 
شرح بازي:
نام اصلي اين بازي در استراباد ودر شهر گرگان فعلي لنگه بازي 2((langehاست ودر غرب استان علي الخصوص در مناطق ييلاقي با نام پاره بازي(pare) مي شناسند .دليل نام گذاري اين بازي با استفاده تكه پوست چرمي ويا تكه چمن كنده شده به اندازه تقريبي كف دست مي باشد.اين بازي يك بازي پسرانه عمدتا در ايام تابستان وبهار وبخصوص در ايام نوروز انجام مي شد.بازي فوق دو الي چهار نفره بوده وشروع كننده بازي يا به صورت تر خشك انداختن (سنگي كه يك طرف ان را با آب دهان خيس مي كردند ويا با پرتاب سكه پولي شير يا خط تعيين مي شد.نحوه اجراي بازي قبل از شروع بازي يا به صورت ضربات تند بدون اينكه پاي فرد بازيكن به زمين زده شود يا هر باري كه به لنگه ضربه مي زند مي تواند پاي خودش را روي زمين قرار دهد با تعداد شمارش از قبل تعيين شده كه عمدتا از يك تا صد بوده بازي ادامه پيدا مي كرد هر كسي كه توانست بدون خطا با شرايط اعلام شده بازي ادامه دهد وبه عدد تعيين شده برسد آن فرد برنده بازي است كه فرد يا افراد بازنده به ان فرد برنده شده سواري مي دادند بازي در هنگام اجراي به 3 روش با تكنيك خاص انجام مي شد آن هم بستگي به مهارت فرد داشته كه عبارت از :1 –ضربه زدن لنگه با بغل پا 2-ضربه زدن با انگشتان پا 3-ضربه زدن با استفاده از پشت غوزك پا البته هر چند عددي شمارش مي شد يك يا دو بار بر پشت پا زده مي شد. 

وسط بازي  
شرح بازي:
اين بازي عمدتا بين دختران انجام مي شد وگاها نيز در بين پسران در سنين 6الي 8 ساله هدف از اجراي اين بازي جهت تقويت نيروي محركه وتحريك ديد بازيكن كه به صورت گروه 4 ال 6 نفره انجام مي شد.بازي با يار كشي شروع مي شود بدين ترتيب 2 استاد بازي هريك از افراد را به عنوان عضو گرو بازي فرا مي خوانند وبا شير وخط كردن شروع كننده بازي تعيين مي شود بدين ترتيب گروهي كه قرعه بنام انها  افتاد  در بيرون  ازمكاني به شكل مستطيل (مته) قرار مي گيرد وگروه بعدي در داخل مستطيل قرار مي گيرد افراد گروه خارج از  مستطيل سعي مي كنند كه داخل  ( مته )يا همان مستطيل شوند وگروه مقابل سعي مي كند با در دست داشتن توپ هريك از افراد ي كه سعي دارند كه وارد  مته شوند را نشانه بگيرند با ضربه زدن هريك افراد بيرون از  مته ان فرد از بازي خارج مي شود تعداد افرادي كه از دور خارج شوند گروه رقيب برنده بازي مي شوند وجايشان با گروه مقابل عوض مي شودگروهي كه بيشترين افراد را از دور خارج كرد دور خط يا همان خارج از مته قرار مي گيرد  بدين ترتيب بازي ادامه پيدا مي كند . 

گردو بازي (جزء بازی )  
شرح بازي:
اين بازي به صورت گروهي وپسرانه است ودر فضاي باز انجام مي شود هريك از بازيكنان بر اساس قرار قبلي در حاليكه تعدادي گردو در دست دارند با قرار دادن دو يا سه عدد گردو روي هم يعني به تعداد افراد بازي كن گردو در كنار هم قرار مي دهند لازم به ذكر است هريك از بازيكنان يك عد د گردوبزرگتر از گردوهاي چيده شده در ميدان بازي كه اصطلا حا به آن شقه (shage)مي نامند جهت ضربه زدن به گردو هاي چيده شده در دست دارند شروع كننده بازي كه در فاصله 4 الي 5 متري مكان قرار گرفتن گردو ها ايستاده است با شير خط كردن تعيين گرديده بازي  را با نشانه گرفتن با شقه اي كه در دست دارد شروع مي كنند اگر توا نست  گردو ها را با ضربه زدن ازداخل دايره اي  كه گردو ها چيده شده خارج كند تمامي گردو ها را تصاحب مي كند يعني برنده تمامي گردو ها مي شود و افراد بازيكن مجددا گردو خودشان را داخل مكان بازي مي چينند در اين مرحله برنده بازي علاوه بر گردوي كه همراه با  ديگر بازي كنان داخل ميدان بازي قرار مي داد  يك جفت بيشتر از ديگر بازيكنان در متهmath))مكان بازي مي چيند در اين مرحله نيز برنده بازي ،آغاز كننده بازي است در هر مرحله از بازي تعداد ي از گردوها در مكان بازي باقي مي ماند ونفرات بعدي بترتيب بازي را ادامه مي دهند. بازيكنان بخاطر هيجان بخشيدن بازي در هر دوره از بازي سعي مي كنند تعد اد جفت هاي گردو را بيشتر كنند بدين ترتيب بازي ادامه پيدا مي كند.در پايان بازي هريك از بازيكناني كه بيشترين گردو را بدست آورندآن فرد  برنده بازي است .

كشتي باشال
شرح بازي:
پهلوان در حالي كه شالي دور كمر بسته  به ميدان كشتي آمده وبا انجام حركات ويژه اي ، مبارز مي طلبد در صورت وجود داوطلب كشتي انجام مي شود در غير اين صورت داور بازي كشتي گيري كه از قبل جهت شركت در مسابقه كشتي اعلام آمادگي كرده بود بازي توسط پيشكسوتان كشتي به عنوان داورآغاز مي شود  ( واز قبل جوايز بازي كه عمدتا يك راس گوسفند و يا گاو از طرف خانواده داماد در نظر گرفته مي شد در اختيار داوران كشتي قرار مي گرفت )بدين تريب كشتي آغاز مي شد هركسي برنده كشتي مي شد دست كشتي گير توسط داور بازي بالا مي رفت وتماشاچيان هلهله كنان كشتي گير برنده را تشويق مي كردند وداور با حضور خانواده داماد هدايا را به كشتي گير پيروز اهدا ء مي كرد .اين ورزش ازجمله ورزش هاي پسنديده اي بوده است كه در كليه جشن ها وعلي الخصوص مراسم عروسي كه در بعد ظهري، روزي كه داماد را از حمام به خانه مي آوردند ويا عروس را به خانه داماد مي بردند در ميدان ده با حضور   پهلوانان وكشتي گيران نامي و ..انجام مي شد
 هفت سنگ
شرح بازي:
اين بازي با دو گروه 7 الي 8نفره يا بيشتر انجام مي شود كه هرگروه يكي از بازي كنان را به عنوان اوستا سردسته انتخاب مي كند اوستا ها هفت سنگ را در وسط ميدان روي هم مي چينند وافراد دو گرو با فاصله مساوي از وسط ميدان در دو طرف سنگ ها صف مي كشند اوست نيز با تر خشك كردن ، توپ را در اختيار يك گروه قرار مي دهد فرد ماهر تر توپ را به طرف سنگها نشانه مي گيرد  اگر به سنگ ها اصابت نكرد يك نفر از گروه مقابل با توب به طرف سنگها نشانه مي رود هرگاه توپ به سنگها اصابت كند وان را به زمين بريزد اعضاي گروه پرتاب كننده ي توپ به طرف محوطه در وسط ميدان مي گريزد .اعضاي تيم مقابل كه توپرا در اختيار مي گيرند به هم پاس كاري مي كنند وافراد گروه فراري را با توپ ميزنند هر بازيكني كه توپ به او اصابت كنداز دور خارج مي شود اعضاي گروي فراري بايد سعي كنند كه در حال فرار ،سنگهاي ريخته شده را روي هم بچينند تا بتوانندقبل از آن كه همه ي اعضاي آن ها را از دور خارج گردند سنگ ها را روي هم چيده شود ويك امتياز كسب كند هفت امتياز ،گروه را برنده مي كند از اين رو آن هايي كه جلوي بازيكني كه در حال چيدن سنگهااست قرار مي گيرند خود را سپر يلا مي سازند اگر يكي از افراد گروه فراري به وسيله ي توپ ضربه خورد واز دور خارج گرديد اگر گروهي قبل از ان كه سنگها را روي هم بچينند اعضاي ان گرو از دور خارج گردند بازنده اين دور بازي محسوب مي شوند وتوپ در اختيار گروه ديگر قرار مي گيرد وبازي از نو آغاز مي شود افراد گروه بازنده موظفند كه هركدام از افراد گروه برنده به پشت گيرد وبه اصطلاح كولي يا سواري دهد
 پول بازي:(ُسکه بازی)
شرح بازي:
اين بازي متداول ترين بازي بين پسران 7الي 10 ساله بوده است كه بصورت 2 الي 3 نفره يا بيشتر انجام مي شود .كه با تعدادي عدد سكه كه هريك از بازيكنان در اختيار دارند انجام مي شود هريك از بازيكنان طبق قرار داد قبلي مثلا 2الي 3 سكه 5ريالي به تعداد بازيكنان سكه ها را روي هم در داخل خط دايره اي شكل مي چينند ودر فاصله 4الي 5متري با استفاده از يك عدد گردو ويا سكه بزرگتر از سكه كه در محل بازي كاشته شده نشانه مي گيرند اگر هريك از بازيكنان توانستند سكه هاي چيده شده را از داخل دايره اي كاشته شده در هم بريزند واز دايره زمين خارج كنند برنده سكه ها مي شوند واگر چنانچه تعدادي از سكه هاي ريخته شده از دايره خارج نشده باشد مجددا سكه را روي هم مي چينند وبازي مجددا از سوي نفرات  شروع ونفر برنده نفر آخر گروه قرار مي گيرد بدين تريب بازي ادامه پيدا مي كنند در پايان هر يك از بازيكناني كه بيشترين سكه را بدست اورد برنده بازي است.
كالنگ بازي  
شرح بازي :
اين بازي يك بازي پسرانه است كه بصورت گروهي ودر يك فضاي باز وزمين كاملا نرم ومرطوب كه بتوانند كالنگ را براحتي به زمين فرو كنند  انجام مي شود بادر اختيار داشتن ، 4الي 6 عدد چوب به اندازه تقريبي 50سانتيمتري نوك تيزوبه قطر كلفتر از  انگشت شست دست  ،بازي كنان در حالي كه تعدادي چوب، در دست دارند يك نفر از آنها بطور داوطلبانه اولين كالنگ(چوب) خود را بر زمين بازي مي كارد ونفرات بعدي بتر تيب كالنگ خودشان را در كنار كالنگ افراد مي كوبند در هر مرحله كه افراد توانستند با كالنگ خود گالنك افراد مقابل را بيندازند وكالنگ ها ي  به زمين افتاده  متعلق به فرد، مي گردد .بدين ترتيب بازي ادامه پيدا مي كند تااينكه هريك از بازيكناني كه بيشترين كا لنگي را در اختيار بگيرد برنده بازي محسوب مي گردد.

كلاغ پر
شرح بازي :
بازيكنان بصورت دايره وار كنار هم مي شينند واز بين خود يك نفر را بعنوان اوستا بازي با شمارش يك تا صد انتخاب مي كنند اوستا بازي انگشت سبابه خود را در وسط بازي با نام بردن نام يكي از پرندگان بازي را شروع مي كند وافراد بازيكن بايد بلا فاصله همانند اوستا انگشت خودشان را با بالا بردن وسپس در كنار انگشت اوستا قرار دهند ودر مراحل بعدي نيزاوستا  همانند مراحل قبل بازي ،با نام پرنده ادامه پيدا مي كنند تا اينكه  اوستادر لابلاي مراحل بازي  نام اشياء را مي برد اگر چناچه افراد با شنيده نام اشياءدستانشان را بالا بردند آن فرد يا افرا د بازنده بازي محسوب مي گردند وفرد بازنده مي بايست بر پشت بنشيند و اوستا نيز در حاليكه با كف دست بر  پشت فرد بازنده  ميزند واشعاري را بادر بيت  فوق مي خواند :
تب ، تب خمير شيشه بر زمين            دست كي بالا    
كه در اين هنگام  يكي ازاين بازيكنان بر پشت فرد بازنده مي كوبد فرد بازنده، در حاليكه چشمان خودرا بسته وبرپشت خوابيده بايد نام آن فرد ي كه  بر پشت او كوبيده را ببرد درصورت صحيح گفتن نام آن فرد بازنده جاي اوستا را مي گيرد وبازي مجددا همانند قبل شروع مي شود.در غير اينصورت آنقدر فرد بازنده بايد بر پشت بخوابد وافراد يكايك بر پشت آن فرد بزنند، تا اينكه يكي از افراد دلشان برحم آيد بنوعي اسم خودش را يا توسط فرد ديگر بازگو نمايد. (لو دهد) تا ان فرد بايستد 
چولنگ سواري  
شرح بازي :
اين بازي عمدتا در روزهاي برفي وكوچه هاي گلي ويا توسط بچه هايي كه كفش هاي انها بر اثر پارگي اب مي داد بچه ها در حاليكه سوار بر شاخك چوب مي شدند با دستها قسمت بالاي چوب  را مي چسبيدندوسپس چهت سوار شدن بر چولنگ بر روي ارتفاعات ويا ديواره خانه ويا سكوي خانه مي رفتند وسپس بر روي چولنگ مي ايستادند در هنگام ايستادن همزمان بايد حركت مي كردند بچه بصورت گروهي يا دو به دو مسافتي را حركت مي كردن هر كسي مهرت بيشتري مي داشت مسافت بيشتري را طي مي كرد آن فردي كه بيشترين مسافت را طي مي كرد برنده بازي مي بود در طول مسير تعدادي لز بجه ها بدليل تجربه كم نقش بر زمين مي شدند كه موجب خنده وشادي سايرين مي شد كه ان فرد از دور بازي خارج مي شد بازي روش هاي متعددي داشت از جمله ايستادن روي يك چولنگ ويا بازكردن دو چولنگ از همديگر يا به سمت عقب حركت كردن از جمله حركات نمايشي بوده كه افراد بازيكن را به شور شعف وا مي داشت .

 گوشه بازي
شرح بازي:
بازيكنان مكان بازي را به چهار قسمت تقسيم نموده وسپس به واسطه قرعه كشي (شير وخط)فردي را كه در وسط بازي قرار بگير د را مشخص مي كردند ونفرات ديگر در چهار طرف ميدان بازي مي ايستند ودر حين بازي افراد جاهايشان را با يكديگر تعويض مي كنند وهر كدام به سويي مي روند بدين معني كه گوشه هاي خود را رها مي كنند .گوشه اي كه روي آن كسي قرار نگرفته است وخالي شده آماده اين است كه فردي كه در وسط ايستاده است فورا"آنجا را تصاحب نمايد در صورت تصاحب قرار گرفتن فرد در يكي از گوشه هاي بازيكنان  ان گوشه متعلق  به ان فرد مي شود وفردي كه گوشه بازي  خود را از دست داده ، در وسط بازي قرار مي گيرد ومنتظر جابجايي افراد در حين بازي مي شود تا بتواند در هنگام خروج افراد خود را در جاي فردخارج شده از گوشه زمين  قرار دهد كه بدين ترتيب بازي ادامه پيدا مي كند.

سنگ چران  
شرح بازي:
بازيكنان جهت تعيين نوبت بازي تمامي بازيكنان در حاليكه مشتي از سنگ قلوه  ريز( تعداد 5عدد) به هوا ريخته وهركسي كه توانسته ستگ قلوه  ريخته شده بيشتري  را با پشت دست خود قرار دهد آن فرد شروع كننده بازي است بدين ترتيب نفر اول بازي را سنگ هاي خود را به هوامي ريزد وبا كف دست تعدادي از سنگ ها را از روي هوا در اختيار مي گيرد ودر مرحله بعدي سنگ هاي خود را بصورت چهار تا ، چهارتايي  كنار هم مي چيند يكي از اين سنگها را بغير از سنگهاي چهار تايي  به هوا پرتاب مي كنند وهمزمان به نوبت سنگ هاي چهار تايي كرده بدون خطا ولغزش در اختيار مي گيرد وسپس سنگها را در ميدان بازي مي ريزد همانند قبلي يك عدد سنگ را به هوا مي اندازد در اين مرحله بايستي تمامي سنگها را در يك مرحله از روي زمين جمع كندودر صورت موفقيت مرحله سوم بازي شروع مي شود يعني در اين مرحله بازيكن تمامي سنگها را يك جا روي زمين مي ريزد وسعي مي كند فاصله سنگها رعايت شود تا درهنگام حركت هر يك از سنگها به يكديگر نخورند كه اين امر باعث باخت فرد بازيكن  مي شود بدين تريب فرد بازيكن در حاليكه سنگها را روي زمين پهن كرده دست راست خود را بصورت پل در آورده وبا دست ديگر سعي مي كند در با يك ضربه سنگها را بصورت دانه ، دانه از زير پل دست خارج كند در هنگام عبور دادن بايد سعي كند  هريك از سنگها به سنگ ديگر اصابت كند در غير اينصورت فرد بازيكن از دور بازي در اين مرحله خارج مي شود وبازي به فرد ديگر واگزار مي گردد.بدين ترتيب بازي ادامه پيدا مي كند تا اينكه به تعدادعدد دوره بازي كه از قبل تعيين كرده بودند برسند هر فردي زودتر با طي مراحل  بازي به تعداد عدد بازي رسيده باشد آن فرد برنده بازي وديگر بازيكنان به بازي خود ادامه مي دهند .تا نفرات بعدي برنده بازي مشخص شود. 

طناب كشي 
شرح بازي:
بازيكنان در حاليكه در به دوگروه5 الي 6نفره تقسيم شده اند، با در اختيارگرفتن طنابي به طول تقريبي 20متر در ميدان بازي پشت خطي توسط كه توسط داور بازي مشخص شده در دو طرف خط بصورت طولي پشت سرهم  مي ايستند وبا صوت داور بازيكنان دو گروه  درحاليكه طناب بازي را در دست دارند شروع به كشيدن طناب مي كنند و سعي مي كنند گروه مقابل را از روي خط بطرف خودشان بكشند ،هر يك گروه ،گروه مقابل را ويا حتي طناب گره شده كه مماس با خط روي زمين را عبور دهند  آن گروه برنده بازي منصوب مي گردند بدين ترتيب گروه برنده بازي با گروه بعدي بازي، كه در خارج از ميدان بازي قرار دارد بازي را ادامه مي دهند .  

 درنه بازي
شرح بازي:
اين بازي در منزل داماد در شب حنابندان بعد از صرف شام بين جوانان  متداول بوده كه ،فردي  پيشنهاد دهنده بازي شروع كننده بازي است در حاليكه يك عددكشكك گوسفند كه به آن قاب ويا يك عدد  كبريت  در دست دارد افراد را بصورت دايره وار ئور هم مي نشينند شروع كننده بازي با استفاده از قاب ويا كبريت كه يك طرف قاب ويا كبريت را شاه وطرف ديگر آن را وزير نام گذاري مي نمايند. دو طرف كبريت را كه پهن تر است ،دزد وعاشق نام مي نهند . به ترتيب قاب را مي اندازند به مجرد اين كه قاب بطرف شاه افتاد فرد قاب انداز شاهي تعيين مي گردد ،سپس انداختن قاب توسط افراد ادامه پيدا مي كنند تااينكه وزير بازي نيز تعيين شود ،وزير درنه را در دست مي گيرد وشاه نيز با گذاشتن كلاه يا با بستن شال يا هر پارچه اي برسر وگذاشتن سبيل مصنوعي و وزير به اتفاق هيات وزيران در كنار شاه برروي دوصندلي ويا دو متكا وحاضرين نيز سعي مي كنند هيچ عمل غير عادي وخارج از نزاكت ، در جلسه انجام ندهند مثلا " سرفه و خنده بي مورد ويا پاهايشان را دراز نكنند ف در اين حالت افرادي نيز در صدد شكلك وادا اصول در اوردن سعي مي كنند شاه را بخندانند بعد از تعيين شاه ووزير، شاه از وزير از اوضاع كشور مي پرسد و وزير گزارش كار اوضاع مملكت را مي دهد آنگاه شاه دستور مي دهد تا افراد، قاب را به نوبت بالا بيندازند . اگر كسي كه قاب را بالا انداخته وقاب او دزد را نشان دهد ،وزير به شاه عرض مي كند كه قبله عالم ،
درنه بازي 
دزد پيدا شد در اين لحظه همه حاضرين در جلسه سكوت مي كنند ومنتظر مي مانند كه شاه چه تصميمي براي دزد مي گيرد شاه انواع دستور را مي دهد وبازپرسي شروع مي شود كه چه دزديده است ؟دزد پاسخ  مي دهد وشاه اورا جريمه نقدي مي كند وسپس مي گويد برو خارج از منزل با صداي بلند بگو آي من دزدم ودر مرحله بعدي دزد را جريمه نقدي مي كنند ودزد را به داماد حاضر درجلسه مي شناسند اگر دزد از آشنايان داماد وعروس باشد مبلغ جريمه دزد بيشتر مي گردد ويا به كف دست دزد با درنه به تعدادمعيني كه از سوي شاه تعيين شده مي زنند ،وسپس افرادحاضر  قاب را مجددا مي اندازند تا اينكه فرد عاشق تعيين شود وآنگاه شاه از فرد عاشق مي پرسد؟ عاشق چه شده ايي عاشق بايد طوري در مقابل شاه بنشيند كه شاه بتواند روي آن بنشيند بدين ترتيب بازي ادامه پيدا مي كند اگر چنانچه در هنگام قاب انداختن جهت قاب شاه ويا وزير را نشان دهد تغيير تحول شاه و وزير نيز انجام مي شود .بدين ترتيب تا پاسي از شب بازي ادامه پيدا مي كند وسپس از پول هاي بدست آمده گوسفندي ويا گوشت خريداري مي كنند وبا خوردن كباب ،بازي به پايان مي رسد.

قايم موشك بازي 
شرح بازي:
بازيكنان با شمارش 10تا 100فردي كه مي بايست در ميدان بازي چشمنان خودش را ببندد وديگر بازيكنان خودشان دور از چشمان آن فرد پنهان شوند را تعيين مي كنند افراد نيز بلا فاصله خودشان را در جاهاي مخفي پنهان مي كنند  فردي كه چشمنان خودش را بسته است با شمارش يك تا صد چشمانش را باز مي كند وبه جستجوي افراد مي پردازد قبل از شروع بازي قرار مي گذارند اگر از دور،هر يك از  افرا د ديده شد آن فرد بايستي از دور بازي خارج شود يا اينكه فرد بايستي به هرطريق ممكن قبل از رسيدن به ميدان بازي با دست فرد خارج از ميدان بازي را دستگير نمايد كه بدين تريب جاي بازيكن دستگير شده با فرد ميدان بازي  عوض مي شود ودر بعضي از مناطق استان ازجمله مناطق ييلاقي كردكوي با دستگير شدن فرد ،فرد بازنده به فرد برنده از مكان دستگير شده تا ميدان  بازي  كولي (سواري )دهد ، بدين ترتيب بازي ادامه پيدا مي كند . 

كفتل زني
شرح بازي :
هريك از بازيكنان در حاليكه چوبي به قطر ساق دست وبطول حدود يكمتري در دست دارند در پاي درخت گردو جمع مي شوند .وگردوهاي روي درخت را از ارتفاع زمين نشانه مي گيرند بدين ترتيب هريك از افراد با پرت كردن چوب خود  گردو ها را نشانه گرفته  هر فردي كه با نشانه دقيق توانست گردو بيشتري را  از روي درخت به زمين بيندازد آن فرد برنده،بازي است معمولا اين بازي بعد از  چيدن گردو هاي مزارع ،كه توسط كشاورزان اقدام مي گردد هر شخصي توانست با نشانه گيري دقيق تعدادگردو بيشتري را جمع آوري نمايد آن فرد برنده بازي است.

تيله بازي
شرح بازي:
در ابتدا بازيكنان خط مدور دايره اي شكل به شعاع يك متر بر روي زمين ترسيم مي كنند وخطي صافي بر روي داير ه اي مي كشند ودايره را به دو قسمت تقسيم مي نمايند وهريك از تيله ها را روي خط ترسيم شده قرار مي دهند وبا فاصله معيني وتوافقي از تيله ها فاصله مي گيرند وبا استفاده از يك تيله بزرگتر به واسطه ضربه انگشت يك دست وانگشت شصت دست ديگر به تيله هاي داخل زمين نشانه مي گيرند در صورت برخورد تيله شليك شده به تيله هاي داخل زمين تمامي تيله هاي خارج شده از دايره زمين متعلق به آن فرد مي شود ومجددا فرد آغاز كننده كسي است كه  تيله آن  دور تر از ديگر افراد بازيكن باشد وفرد آغاز كننده بايستي از همان محل قرار گيري تيله خود به تيله هاي داخل ميدان بازي نشانه  گيرد بدين ترتيب فردي  كه بيشترين تيله را بدست آورد برنده بازي است .

ابریشم بافی
نگاهی به ابریشم بافی و سابقه آن در استان گلستان 
ابريشم به عنوان ظريفترين ، محکم‌ترين، پردوام‌ترين و پرجلاترين نخ جهان از سابقه‌اي به قدمت تمدن بشري برخوردار بوده است و از زمان اکتشاف تاکنون در بيشتر سرزمين‌هاي ابريشم پرور، اصلي‌ترين مورد مصرف آن بافت برخي از انواع قالي و قاليچه نيز از ابريشم استفاده کرده در کنار صادرات فرش‌هاي پشمي، فرش‌هاي ابريشمي ايران نيز با بهره‌گيري از ارزش‌هاي هنري فراوان، در ديگر کشورهاي جهان از جايگاه خاصي برخوردار بوده است. با توجه به فرهنگ ديرينه نقاط مختلف کشور و سنت‌هاي مردم، بافت انواع پارچه، روسري، چادرشب و دستمال ابريشمي در مناطق مختلف کشور انجام مي‌گيردتوليدات ابريشمي آن شامل پارچه‌هاي لباس تمام ابريشم، وسري، شال گردن، چادرشب و نوار ابريشمي حاشيه لباس است.
پارچه‌هاي ابريشمي الوان با طرح‌هاي ساده ، راه راه و چهارخانه که توسط دستگاه بافت دستي با عرض تقريبي 40-30 سانتيمتر و به طول چله 100 متر و يا بيشتر توليد مي‌شود غالباً در مناطق راميان ، مينودشت و ترکمن صحرا بافته مي‌شود که در طرح و نقش توليدات اين دو منطقه تفاوت‌هاي محسوسي مشاهده مي‌شود و ريشه در فرهنگ‌ها و سنت‌ها دارد.
 نگاهی به ابریشم بافی و سابقه آن در استان گلستان 
« بنا به شواهد تاريخي ، کشف کرم ابريشم و پرورش آن براي نخستين بار در چين باستان اتفاق افتاد. اما بهرحال پس از حدود سه هزار سال پنهان کاري ، ديگر جوامع از شيوه پرورش و تهيه ابريشم اطلاع يافتند. پرورش کرم ابريشم بتدريج در جوامع مختلف خصوصاً �?اپن و ايران گسترش يافت و يافته‌هاي حفاري مارليک و چراغعلي تپه گوياي رشد صنعت ريسندگي و بافندگي مردم روستانشين ايران در دوره ماقبل تاريخ است. در محدوده فعلي استان گلستان (که در گذشته به نام گرگان بوده) ابريشم‌بافي و توليد آن داراي سابقه‌اي ديرينه است . با توجه به منابع تاريخي ، در دوره حمله مغولان و عهد صفويه ، گرگان يکي از مناطق مهم توليد ابريشم ايران بوده است. لازم بذکر است که پارچه‌هاي بافته شده در منطقه گرگان و دشت به سبک پارچه‌هاي ابريشمي چيني است. مواد اوليه آن شامل الياف ابريشمي ، رنگ ، نخ‌هاي طلايي و نقره‌اي است. الياف ابريشمي ، چله و پود آن را تشکيل داده و نخ چله 4 يا 5 لا است و ابريشم جفت بافت بعنوان پود عمل مي‌کند. نخ‌هاي طلايي و نقره‌اي براي تزئين در پود استفاده مي‌شود. يکي از ابزارهاي اصلي بافت ، دار يا دستگاه بافت است که شامل يک نورد چوبي مي‌شود و عملکرد آن در دستگاه محکم کردن نخ ابريشم و تابيدن پارچه به دور آن و رديف‌کردن نخ‌ها جهت بافندگي است. از ديگر بخش‌هاي دستگاه بافت ، نورد‌گردان ، پايه ، شانه ، قرقره و پدال است.
نگاهی به ابریشم بافی و سابقه آن در استان گلستان 
ساير ابزارها :‌ ماکو ، ماسوره کوچک و بزرگ ، گورد و چرخ ابريشم ريسي است. قبل از بافت پارچه نخست بايد ابريشم تهيه کرد. بنابراين پس از پرورش کرم ابريشم ، پيله‌هاي بدست آمده را جهت تهيه ابريشم خام داخل پاتيل آب جوش ريخته و به کمک دو نفر با بهم زدن پيله و پيدا کردن سر تارها ، امر ابريشم‌کشي صورت مي‌پذيرد. پس از پاک کردن ابريشم ، آنرا تاب داده و نخ توليد مي‌شود. سپس سفيدگري توسط خاکستر انجام شده و آنگاه رنگرزي الياف صورت مي‌گيرد. رايج‌ترين رنگ‌هاي مورد استفاده در ابريشم‌بافي رنگ‌هاي آبي ، قرمز ، سبز و مشکي است که در گذشته از رنگ‌هاي طبيعي چون روناس ، پوست گردو ، پوست انار و ... استفاده مي‌شده که داراي ثبات بالايي بوده ولي امروزه از رنگ‌هاي شيميايي با دوام کم ، استفاده مي‌کنند. جهت چله‌کشي در بافت پارچه‌هاي ابريشمي ، از روش چله‌دواني و بصورت ماسوره استفاده مي‌شود و هر 80 تار يک چله به حساب مي‌آيد و براي بافت از 10 چله استفاده مي‌کنند. تارها بايد از گورد و از بين دندانه‌هاي شانه عبور کنند. پس از آماده شدن دار، بافنده بافت را با فشار پدال شروع کرده و موجبات بازشدن تارها از هم، و عبور پود ازآن فضا را فراهم مي‌سازد. آنگاه شانه را محکم برروي پودها مي‌کوبد. بهمين ترتيب با تکرار اين مرحله طرح خاصي که از قبل طراحي شده بافته مي‌شود.
نگاهی به ابریشم بافی و سابقه آن در استان گلستان 
لازم بذکر است در بافته‌هاي ترکمني و راميان اختلافاتي در زمينه طرح و رنگ وجود داشته است. بعنوان مثال در بافته‌هاي ترکمني بيشتر از طرح راه راه عمودي و حاشيه‌دار استفاده مي‌کنند اما در مناطق راميان و مينودشت اغلب از چهارخانه و حاشيه دار بهره مي‌گيرند. امروزه در نقاط مختلف اين استان بويژه  در راميان و مينودشت و بخشي از مناطق ترکمن‌نشين همچون روستاهاي نزديک کلاله ، بافت پارچه و ساير محصولات ابريشمي صورت مي‌پذيرد. بايندر ، پيش کمر ، قازان قيه ، شارلق ، دالي بوقاج و در ناحيه جرگلان و اکثريت روستاهاي آن از باقلق تا حصارچه رواج دارد. علاوه بر مناطق مذکور در روستاهايي همچون النگ ، شاهکوه (چهارباغ) و سرکلاته (کردکوي) اين فعاليت به شکل محدودتري انجام مي‌شود. توليدات ابريشمي شامل پارچه‌هاي لباس تمام ابريشم ، روسري ، شال گردن ، چادرشب ، نوار ابريشمي حاشيه لباس ، دستمال ، حوله ، سفره و ... است. البته با رواج پارچه‌هاي مصنوعي ارزان قيمت کاربرد ابريشم بعنوان پوشاک از بين رفته و تنها در مراسم عروسي مورد استفاده قرار مي‌گيرد. اما در مناطق ترکمن‌نشين بدليل اهميت به حفظ سنت‌ها همچنان مصارفي اين چنيني حفظ گشته و بدين منظور توليد مي‌شود. »
نگاهی به ابریشم بافی و سابقه آن در استان گلستان 
نوغانداران راميان و مينودشت با استفاده از تکنولوژي بسيار ساده به بافت‌هاي پارچه‌هاي ابريشمي به منظور تهيه لباس زنانه ، چادرشب، روسري و دستمال مي‌پردازند. طي دهه‌هاي گذشته با رواج پارچه‌هاي مصنوعي ارزان قيمت و گران‌قيمت بودن لباس‌هاي ابريشمي براي زنان تنها به عنوان يک زينت سنتي و ارزشمند تنها در مراسم عروسي استفاده مي‌شود و کارگاه‌هاي ابريشم‌بافي روستايي تنها به بافت چادرشب و دستمال ابريشمي مشغول هستند.
 
 آش های استان گلستان
هلی آش: برای تهیه این آش ابتدا نخود و لوبیا را می ‌پزند. سپس آب آن را بیشتر ‌کرده و سبزی و برنج را داخل آن می‌ ریزند. 
بعد از آن که کمی‌ پخته شد، بر حسب سلیقه شخصی کمی ‌کدو به آن اضافه می ‌کنند. پس از آن گوجه سبز (هلی) و کمی‌ شکر داخل آن می‌ ریزند. بعد از اینکه آش جا افتاد، به آن پیاز داغ اضافه می کنند.  
 گوجه آش: برای تهیه این آش، ابتدا گوشت را با پیاز و گوجه فرنگی تفت می ‌دهند. سپس به آن آب، نمک، فلفل و برنج اضافه می ‌کنند و آن را روی شعله ملایم قرار می‌ دهند تا جا بیفتد. بعد از 2 تا 3 ساعت آش آماده می شود و به آن نعناع داغ می‌ زنند. 
ماش آش:( آش ماش )این آش را اغلب در زمستان برای کسی که سرماخورده باشد، می‌ پزند. به این  صورت که برای تهیه آن ابتدا ماش را پخته و پوست آن را می ‌گیرند. بعد از آن ماش پخته شده را با پیاز، نمک و فلفل می ‌پزند. وقتی که خوب جا افتاد، به آن پیاز داغ می ‌زنند. به این ترتیب آش آماده می‌ شود 
کئی آش:( آش کدو)برای تهیه این غذا، ابتدا برنج را با مقداری نمک و آب می پزند. سپس کدوی زرد را به آن اضافه می ‌کنند. بعد از اینکه آش جا افتاد، آن را با آب انار میل می ‌کنند (برای تهیه آب انار ابتدا انار‌ها را دانه کرده، بعد آب آن را می ‌گیرند و به آن نمک، شکر و نعناع اضافه می‌ کنند).

 انواع آش
1-      خمير آش (آش خمير)
2-      دوآش (آش دوغ)
3-      اسبه آش (آش بدون ماست ودوغ)
4-      گزينه آش(آش گزنه)
5-      ترشي آش (آش ترشي)
6-      شير آش(شير برنج)
7-      ماش آش(آش ماش)
8-      ماست آش(آش ماست)
9-      هلي آش(آش آلو)
10-  گوجه آش

انواع پلو 
1-عدس پلو
2--ترچين (ته چين )بادمجان تچين،گوشت تچين ،لوبيا تچين و...
3-دمپختي پلا 
4-گوشت پلا
5-چلو ساك با كوكو گرگان 
6- پلو مرغ(چلو مرغ)
7- مرغانه تچين :گرگان 
8-تر چلو :گرگان 
9- پلو ماش: گرگان 
10-اشكنه :گرگان 
11- باقلا پلو

 انواع خورشت
1-ساك
2-فسنجان خارش (خورشت فسنجان)
3-ماش پتي خارش(خورشت ماش)
4-قيمه خارش(خورشت قيمه )
5-باقلا پته(باقلا اب پز)
6-كئي ترشك(كدوترش)
7-اسپناق خارش(خورشت اسفناج)
8-بانجام خارش (خورشت بادامجان

انواع بوراني
1-كئي بوراني(بوراني كدو)
2-ابناق بوراني(بوراني اسفناج)

 انواع حلوا
1- جز حلوا (حلوا گرديي)
2- آرد حلوا 
3- اماچ حلوا

 انواع ترشي
1-انار ترشي(ترشي انار)
2-آب نارنج
3-آب غوره
4-هلي ترشي(ترشي آلو9
5-آبليمو
6-رب گوجه
7-انار تيم (ناردان)

 انواع سركه
1-سير سركه(سركه سير)
2-بانجام سركه(سركه بادامجان)
3-يارم مسي(سركه با سيب زميني ترش)

 انواع مربا
1-به مربا(مرباي به)
2- س مربا(مرباي سيب)
3-گرز مربا(مرباي هويچ)
4-بهار مربا(مرباي بهار نارنج)
5-آلبالو مربا(مربا ي آلبالو)

  انواع غذای سنتي مختص  ترکمنها
1-چكدرمه      
2-قاتیقلانان اتلی بؤرك (بؤركِ دارای ماست)   
 3-مانتی - غذای ترکمنی 
4-كؤمه لكلی بؤرك (بوركِ قارچ)       
 5- كارتوشكالی بؤرك (بورك سیب زمینی) 
 انواع نان
1-      نون ماهي تابه اي 
2-      بنجي نون (نان برنجي )
3-      كلوايي
4-      جونون 
5-      قتلمه 
6-      دراز نون (پنجه كشي) 

نان های تنوری  
چوروک:ترکمن ها چوروک یعنی نان را در تنورهایی می پزند که تامدور نامیده می شود. زن های ترکمن که مسئولیت پخت نان، یکی از وظایف حتمی و اولیه ی آنها بوده و تنور را با آتش هیزم یا بوته ی گیاهان خشک و ... گرم می کردند و آن بر دو قسم است: 1- یر تامدور / تنور زمینی: گودالی است به عمق تقریبی 80 سانتی متر و به شکل دایره. محیط این دایره در عمق زمین، گشادتر از محیط دهانه ی آن، در سطح زمین است. پس از اتمام گدال، از سه نقطه ی محیط عمقی، سوراخی به سطح زمین باز می کنند تا عمل احتراق از طریق نفوذ هوا آسان شود. این سوراخ ها را کوریک می نامند که معادل آن در فارسی، کوره است. پس از این عملیات، دیواره ی گدال را به وسیله ی گل آمیخته با نمک، صاف می کنند تا برای نان پختن آماده شود. 2- پالچیق تامدور:این تنور از نظر شکل کلی مثل یرتامدور است با این تفاوت که به جای گندن زمین، گل را مشت مشت روی هم می چینند تا ارتفاع آن به حدود 80 سانتی متر برسد. در این نوع تنور نیز محیط دهانه ی بالا، از محیط مماس با سطح زمین، تنگ تر است.
 انواع نانهاي سنتي 
1-قاوور تماچلی چوروک:نانی است که خمیر آن را با دنبه ی ریز ریز شده ی گوسفند – قاورتماچ – و نیز تراشه های پیاز مخلوط کرده، در تنور می پزند.
2-پتیر چوروک / نان فتیر:این نوع نان را با ترکیبی از روغن، شیر، شکر و جوش شیرین تهیه می کنند و در تنور می پزند.
 3-کلچه چوروک / کلوچه:این نوع نیز همچون پتیر با ترکیبی از روغن، شیر، شکر و جوش شیرین پخته می شود ولی نسبت به پتیر ضخیم تر است. 

نان های روغنی  
بیشمه:بیشمه در لغت هر چیز پختنی را می گویند و در اصطلاح ترکمن ها، نانی است روغنی و شبیه به بامیه. بدین ترتیب که خمیر را به اندازه بامیه قطعه قطعه می کنند. آنگاه این قطعه ها را در روغن داغ می پزند. معمولا در تهیه خمیر بیشمه شیر و شکر و تخم مرغ و جوش شیرین به آن اضافه می کنند که بیشمه خوشمزه تر می شود. قاتلاما:نانی است روغنی که به ترتیب زیر تهیه می شود. 1- ابتدا آرد را خمیر می کنند. 2- خمیر آماده را به صورت قطعاتی که هر قطعه یک قرص نان بشود، تقسیم می کنند. 3- برای هر چهار قطعه خمیر، یک تخم مرغ اضافه می کنند. 4-قطعات خمیر را به صورت ورقه های نازکی در می آورند. 5-خمیر های ورقه شده را که به شکل دایره ای کامل است، روی هم می چینند و در فاصله ورقه ها، روغن می مالند. تعداد این ورقه ها ی نازک خمیر، به ضخامت نهایی قاتلاما بستگی دارد و به اختیار بانوی خانه است. 6- در این مرحله، خمیرهای چند لایه را در روغن داغ می پزند. 7-پس از آماده شدن قاتلاما، بلافاصله بر آن، شکر می پاشند تا شیرینی شکر در تمام لایه ها جذب شود.
 نان های روغنی 
اکمک:برای پختن اکمک که در ترکمنستان چلفک می گویند، روغن نقش چندانی ندارد و ترتیب پخت آن چنین است. 1- دیگ چدنی را در روی آتش گرم می کنند. 2- تهِ دیگ را با مقدار کمی روغن، چرب می کنند. 3-خمیر آماده را به صورت لایه ای نازک و مدور در می آورند و با کمک کاردی دسته بلند در داخل دیگ می چرخانند و پس از چند دور چرخاندن، زیر و رو می کنند تا طرف دیگر نیز کاملا پخته شود. 4- بعد از مرحله فوق، لایه ی دیگر بر لایه ی اولی اضافه می کنند و باز در داخل دیگ می رخانند. 5- در این مرحله نیز عمل لایه گذاری تکرار می شود، آنگاه لایه های پخته شده را از دیگ در می آورند و مانند شیرینی کاک که مردم کرمانشاه می پزند، در هم می پیچند و با ریختن شکر در لا به لای آن همراه با چایی مصرف می کنند. چافاتی:چافاتی نیز مثل قاتلاما نانی است روغنی، اما بر خلاف آن، فقط از یک لایه تشکیل می شود به ضخامت تقریبی 5 میلیمتر. در پخت این نان روغنی تخم مرغ استفاده نمی شود. 
پوثیق:این نان روغنی نیز مثل قاتلاما و چافاتی تهیه می شود اما یک لایه و بسیار نازک از آنها به ضخامت 2 میلیمتر. مصرف گرم این نان روغنی اگر شکر هم پاشیده باشند، خوشمزه تر است. 
  نان های روغنی 
بوروک :
این نوع نان از نظر پخت شباهت زیادی به پیراشکی دارد و معمولا بیشتر در ماه رمضان پخته می شود و به ترتیب زیر تهیه می شود. 1-ابتداگوشت بی استخوان را چرخ می کنند. 2-چند عدد سیب زمینی آب پز را کوبیده، با مقداری پیاز به گوشت اضافه می کنند و نمک به اندازه ی کافی اضافه می کنند. 3- مخلوط گوشت و سیب زمینی و پیاز را در لای خمیری از آرد که به اندازه ی یک دایره به قطر تقریبی 15 سانتی متر که قطعه قطعه بریده اند، می پیچند و به شکل یه نیم دایره در می آید و اطراف خمیر را با دست ورز می دهند تا خمیر به هم بچسبد و مخلوط بیرون نریزد. 4- این خمیر با مخلوط داخل آن، پس از سرخ شدن در روغن داغ آماده میل کردن می شود. ترکمن ها بوروک را به تنهایی به عنوان یک وعده غذایی صرف می کنند.  

 آداب غذاخوردن
ترکمن ها برای غذا خوردن اغلب بر روی زمین و بر دور سفره ای می نشینند که ثاچاق خوانده می شود. از عادات بسیار ارزشمند ترکمن ها این است که قبل از شروع به خوردن غذا «بسم الله» می گویند و بعد از هر غذا، بزرگ خانواده - که معمولا پدر است- آیاتی از قرآن کریم را تلاوت می کند و بقیه به شکرانه ی این نعمتی که نصیبشان شده است، آمین می گویند. اگر صرف غذا با حضور جمعی از دوستان و آشنایان و اقوام باشد - که معمولا در مراسمی مانند سوگواری، جشن ها و اعیاد مذهبی چنین است- از روحانی محل تقاضا می کنند که دعای سفره را بخواند. این دعا حتماً آیاتی از قرآن کریم است

 
پایان...
 

دسته بندی: کالاهای دیجیتال » رشته جغرافیا (آموزش_و_پژوهش)

تعداد مشاهده: 3963 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:

فرمت فایل اصلی: ppt

تعداد صفحات: 176

حجم فایل:7,018 کیلوبایت

 قیمت: 65,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل